دربارۀ بازی پیمان معادی در "جدایی نادر از سیمین" ساختۀ اصغر فرهادی: پیوستگی و شایستگی
روزنامه روزگار
فروردین ماه 1390
  [ PDF فایل ]  
     
 
حدود یک ماه پیش در مقدمۀ گفت و گویم با پیمان معادی در ماهنامۀ فیلم، نوشتم: «بازی او بر حسب مختصات نقش نادر، به گونه ای است که برخلاف بازی شهاب حسینی در همین فیلم، لحظه های انفجاری ندارد؛ برخلاف بازی لیلا حاتمی، با عصبیت بسیار شدیدی در برخی موقعیت ها همراه نیست و برخلاف بازی ساره بیات، به گریه و التماس در برخی فصل ها نیاز ندارد. در نتیجه، آن تعبیر سطحی در قضاوت پیرامون بازی های بازیگران که از عوام تا صاحبنظران بر اساس یک نوع سلیقۀ آشکارنگر، گاه به کار می برند یعنی این که می گویند «طرف تو بازیش کار خاصی نکرد» در وصف کار او به راحتی به کار می رود. غافل از این که اولاً همین کنترل، همین به قاعده بازی کردن و در دل لحظه های جاری و عادی زندگی پنهان شدن، در نوع و جنس خاص خودش دشواری هایی جدا از سختی و حساسیت واکنش های آنی و بیرونی دارد؛ ثانیاً در همۀ توصیف هایی که از دیگر بازی های اثرگذار فیلم شد، باید به آن عبارت «بر حسب مختصات نقش» بیشترین توجه را داشته باشیم و از این زاویه آدمی با رفتارهای آرام و متین و کم واکنش نادر را فهم کنیم».
حالا که این بخش از آن نوشته ام را می خوانم، بیش از آن که موقع نوشتن در ذهنم بود، صحنه هایی از فریادهای عصبی نادر بر سر راضیه (ساره بیات) که پدر او را به تخت بسته و از خانه رفته بود، موقعیت هایی از برخورد بسیار پرخاشگرانه و سازش ناپذیر او با سیمین (لیلا حاتمی) در هر دو باری که در آشپزخانه سر بحث با یکدیگر را باز می کنند و حتی بخش کوتاهی از یکی از فصول دفتر بازپرس(بابک کریمی) را که با التماس او به بازپرس همراه است یا صحنه هایی از تأثر او و رفتن تا آستانۀ گریه در مقابل دخترش ترمه (سارینا فرهادی) را به یاد می آورم. به نظرم می رسد که اتفاقاً می توان گفت تمام آن چه در پاراگراف قبلی گفتم نقش نادر در پاره های مختلف حضور خود بر پرده «ندارد» را بازی پیمان معادی در خود و با خود دارد؛ اما نوع اجرای هر کدام از این موقعیت های انفجاری، عصبی یا تضرع آمیز، به گونه ای نیست که به شکلی نمایشی و منفک از لحظه های جاری خود فیلم، بر تماشاگر تأثیری جداگانه بیاندازد. همواره در وصف نوع عادتی که سینمای داستانگوی آمریکا برای استقبال از نوع مشخصی از بازیگری دارد، به این نکته اشاره می کنم که وقتی می توان یک بخش از کار یک بازیگر اصلی فیلم را از بقیۀ قسمت ها جدا کرد و احیاناً آن را در نوبت معرفی او به عنوان کاندیدای یک جایزۀ بازیگری به حضار سالن مراسم نشان داد، به طوری که همۀ حضار بدون سابقۀ دیدن آن فیلم فقط با دیدن همان یک بخش بتوانند بفمهند که با چه بازی درخشان و عجیبی در کل فیلم رو به رو خواهند شد، احتمالی نسبی وجود دارد که بازی بازیگر موردنظر مقادیری منفک از کلیت فیلم و شاید اندکی نمایشگرانه باشد. البته که بسیاری بازی های درخشان، لحظه های برجستۀ قابل تفکیک هم دارند. اما در بازی ناتورالیستی و در پی تلاش بازیگر برای نزدیک شدن به ضربان جاری و عادی لحظه های معمول زندگی روزمره، حتی در برخورد با دراماتیک ترین موقعیت ها، معمولاً باید پیوستگی و یکدستی کار بدون شاخص کردن و جدا کردن هیچ یک از لحظه ها و سکانس ها، به گونه ای باشد که بیننده عملاً «تداوم» مسیر زیست فردی و اجتماعی شخصیت فیلم را حس و باور کند. این چیزی است که در فیلم های اصغر فرهادی با این ساختار توأم با جریان طبیعی زندگی، بسیار ضروری می نماید و پیمان معادی با ظرافت و شناخت درست شیوۀ کارگردان، به آن دست یافته است. در نتیجه، این که تمام آن نوسان ها و فریادهای نادر ممکن است در یک نگرش کلی از یادمان برود، برگ برنده و نشانۀ اوج موفقیت اوست که توانسته آن لحظه های کلیدی را هم مانند لحظه های معمول زندگی روزمره، در نظر ما جا بیاندازد و تفکیک و برجسته شان نکند.
 
     
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
الف . ب . پ . ت . ث . ج . چ . ح . خ . د . ذ . ر . ز . ژ . س . ش . ص . ض . ط . ظ . ع . غ . ف . ق . ک . گ . ل . م . ن . و . ه . ی
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768