دربارۀ بازی شهاب حسینی در "جدایی نادر از سیمین" ساختۀ اصغر فرهادی: کدام نوع بازی برای کدام نقش؟
مجله 24
اردیبهشت ماه 1390
  [ PDF فایل ]  
     
 
همان گونه که بازی های بیرونی و البته از درون برخاستۀ آل پاچینو در صورت زخمی (برایان دی پالما) و پرویز پرستویی در آژانس شیشه ای (ابراهیم حاتمی کیا) بسیار محبوب سینمادوستان و فیلم بین های ایرانی است، در مورد جدایی نادر از سیمین هم واکنش های بیرونی مرئی و محسوس و تشدیدشدۀ شهاب حسینی به ویژه با میزان جنون آمیزی رفتار حجت – که به قول اغلب تماشاگران عادی، «آدم ِ قاتی» ای است- از همه دل می بَرَد و به کف زدن بسیاری تماشاگران در حین واکنش های آنی و خشونت آمیز حجت می انجامد. شخصاً در جزء جزء بازی او، مثلاً آن جا که بعد از قسم خوردن خانم قهرایی (مریلا زارعی) در دفتر مدرسه، با آمیزه ای از یأس و انزجار اورا چند لحظه ای در سکوت، نگاه می کند؛ یا آن جا که در آشپزخانه پچ پچ کنان به راضیه (ساره بیات) می گوید «گناهش گردن من» و انتظار و التهاب را در نوع تنفس اش به بیننده منتقل می کند، طوری که انگار لوله و حفرۀ بینی اش برای ورود و خروج هوا کم آمده، به روشنی می بینم که بازی اش تا چه حد از دورن برآمده، تا کجا در عمق احساس ها و درک موقعیت اجتماعی و فردی و زیستی و روانی حجت پیش رفته و به چه میزان حتی این تأثیر رفتارهای بیرونی اش هم به آن تطبیق و همسویی درون و بیرون باز می گردد. اما در عین حال، امید چندانی ندارم که هر بیننده ای در حین تأثیر گرفتن از آن رفتارهای بیرونی، حواس اش به آن درون نگری دقیق بازیگر هم باشد. همان طور که بینندۀ علاقه مند به بازی های یادشده از پاچینو و پرستویی هم کار زیادی به «عمق» ادراک حسی آنها نسبت به نقش شان ندارد و همان جلوه های عینی و بیرونی برایش کافی و شاید حتی از سرش هم زیادی است. اما چیزی که نباید ما در دامش بیفتیم، مقایسۀ حاصل کار شهاب حسینی با بازیگران دیگر فیلم، به ویژه پیمان معادی به نقش نادر لواسانی است. این همان چیزی است که معمولاً در مباحث تحلیلی مربوط به بازیگری، از آن با این جمله یاد می کنم که: پدیده ای ثابت و واحد و دارای تعریف نظری تحت عنوان «بازی خوب» وجود ندارد. یک بازی خوب و مناسب برای یک نقش می تواند با همان مختصات، برای نقشی دیگر نچسب و ناهمگون باشد. درست به همین دلیل است که مثلاً اگر روش بازی شهاب حسینی با این میزان فرافکنی بیرونی برای نقش نادر به کار می رفت، یا شیوۀ آرام تر و عمداً کم جلوه تر و کم نوسان تر پیمان معادی برای نقش حجت استفاده می شد، فیلم بزرگ فرهادی در دستیابی به این سطح متعالی از هنر بازیگری، بر قله ای که امروز قرار گرفته، نمی ایستاد. در نتیجه، نباید به این دام بیفتیم که واکنش هیجانی تماشاگر در لحظات انفجاری بازی شهاب حسینی را مترادف با سطح معمول تر بازی او بپنداریم و از ظرایف و «تناسب» آن با رفتارهای آدمی مانند حجت، غافل شویم. می توانیم احیاناً آدمی با اصولگرایی و متانت نادر را به طور سلیقه ای بیشتر از حجت درک یا قبول کنیم؛ اما نمی توانیم این قضاوت مان در خصوص نقش ها را به «بازی»ها هم سرایت دهیم و «اقتضا»ی هر نقش را نادیده بگیریم.
 
     
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
الف . ب . پ . ت . ث . ج . چ . ح . خ . د . ذ . ر . ز . ژ . س . ش . ص . ض . ط . ظ . ع . غ . ف . ق . ک . گ . ل . م . ن . و . ه . ی
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768