لحظه ای از بازی جان کازال در " پدرخوانده 2 " : کی گفته من برادر بزرگ ترت هستم؟!
روزنامه آسیا
آذر ماه 1384
  [ PDF فایل ]  
     
 
در طول چند ماه از نیمۀ دوم سال 84، ستون روزانه ای در روزنامۀ بیشتر اقتصادی "آسیا" به سردبیری علی جمشیدی و به پیشنهاد نیما حسنی نسب دبیر سینمایی آن داشتم با عنوان "بازی بزرگان"؛ که هر بار به وصف و شرح لحظه ای ویژه از نقش آفرینی یک بازیگر شاخص سینمای جهان و گاه هم ایران می پرداخت. این نوشته، یکی از آن یادداشت هاست که مانند بقیه، با وجود تلاش برای کمتر به کار بردن تعابیر تخصصی سینمایی و پرهیز از پیچیده شدن برای مخاطب روزنامه، همچنان می تواند در دل مباحث ساده و اولیۀ تحلیل بازیگری قرار گیرد.
*
*

یکی از ویژگی هایی که باعث شده منتقدان و مورخان ، سه گانه مشهور پدرخوانده (فرانسیس فورد کاپولا، 1972,74,90 ) را دارای ساختار « اپرایی » توصیف کنند، تعدد شخصیت های اصلی و فرعی آن و بخصوص، توجه کافی و کامل فیلمنامه نویس ها به پردازش دقیق و جزئیات پردازانه ی تک تک این شخصیت هاست که فرمی شبیه اپرا و شکل توجه آن به تک تک شخصیت ها در «پاره»های جداگانه دارد. به همین خاطر است که مثلاً شخصیتی با زمان حضور بسیار کم مثل لوکا براتسی قسمت اول یعنی آن مرد خشن ولی آرام و پا به سن گذاشته ای که در جشن عروسی دون ویتو کورلئونه (مارلون براندو) گوشه ای نشسته و با خودش تمرین می کند که چطور به دون تبریک بگوید ، مثل آدم های اصلی خیلی از فیلم های دیگر، حسابی توی ذهن مان می ماند و یک اشاره کافی است که او را به یاد بیاوریم و بازشناسی کنیم. این را می شود درباره اغلب آدم های فرعی پدرخوانده ها با اطمینان تکرار کرد و با این حساب، در مورد اصلی ها دیگر این اطمینان به کامل ترین شکل ممکن می رسد.
یکی از این اشخاص عمده که در اواخر قسمت دوم فیلم به دستور برادر کوچک تر و «پدرخوانده» شده اش مایکل (آل پاچینو) کشته می شود، فردو کورلئونه است که نقش او را جان کازال بازی می کند؛ بازیگری با چهره ای خاص و - به خاطر چشم های گود رفته و گونه های استخوان و صورت تراشیده اش، بگذارید بگویم – عجیب و غریب و گاه روان پریش که سبکی نزدیک به هم بازی های آکتورز استودیویی اش داشت و در عمر کوتاه 42 ساله اش اش ، به غیر از فعالیت های تئاتری بسیار ستایش شده، فقط پنج فیلم بازی کرد که همه جزو مهم ترین فیلم های کلاسیک شده ی دهه 1970 به حساب می آیند : پدرخوانده 1 و 2، مکالمه، بعد از ظهر نحس و شکارچی گوزن. در واقع می شود گفت کاپولا شانس آورد که نقش او با مرگ فردو در قسمت دوم به پایان می رسید؛ وگرنه معلوم نبود حدود یک دهه بعد از مرگ کازال بر اثر سرطان، می خواست تغییر بازیگر نقش فردو در قسمت سوم را چطور توجیه کند!
اما شخصیت ترسو، بی اراده، متکی به دیگران، دلخوش به جلوه های دست پایین زنباره گی و قمار و غیره که در فردو می بینیم، در یکی از صحنه های کلیدی پدرخوانده 2 به بهترین شکل ممکن از نظر پرداخت ، تکمیل می شود: آن جا که خیانت او برای مایکل محرز شده و به فردو می گوید که فقط تا زمان زنده بودن مادرشان او را زنده خواهد گذاشت ؛ چون پیرزن طاقت برادرکشی پسرش را ندارد. میزانسن صحنه، مهم ترین نکته است: دو برادر روی دو مبل نشسته اند و مبل فردو با حالت خوابیده ای که دارد، او را در اوضاع مضحکی قرار داده. از طرفی فردو دارد سر مایکل غر می زند که « من برادر بزرگ تر تو هستم و تو داری سرم منت می گذاری که همیشه ازم مراقبت و حمایت کرده ای؟!»؛ و از طرف دیگر در حین پرخاشگری با صدا یی که متناسب با زبونی فردو، به جای آن که فریاد بزند، بیشتر «جیغ» می کشد، در مبل اش فرو می رود و آن را می لرزاند. کازال طوری از موقعیت فیزیکی متزلزل فردو برای نشان دادن تزلزل شخصیتی او استفاده کرده و طوری تکان خوردن ناخواسته او روی مبل لمیده را به دست و پا زدن بیهوده یک آدم حقیر و مستأصل تبدیل کرده که به نظر می رسد فردو بر خلاف معنی ظاهری حرف هایش ، در واقع می خواهد به مایکل بگوید که باید بیشتر از من حمایت می کردی و بیشتر مواظب ام می بودی! انگار می خواهد بگوید که اصلاً کی گفته من برادر بزگ تر توام؟! تو «بزرگ» هستی و تو باید جلوی خطا و خیانت مرا می گرفتی!
 
     
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
الف . ب . پ . ت . ث . ج . چ . ح . خ . د . ذ . ر . ز . ژ . س . ش . ص . ض . ط . ظ . ع . غ . ف . ق . ک . گ . ل . م . ن . و . ه . ی
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768