چنگیز جلیلوند به جای مارلون براندو: سبک شناسی صدای تودماغی و بیان زیرلبی
ماهنامه سینمایی فیلم ویژه نامۀ روز ملی سینما
21 شهریور ماه 1385
  [ PDF فایل ]  
     
 
همه می دانیم که بخشی از دردسرهای بازیگران کلاسیک قدیمی با ظهور شوک آور براندو در اوایل دهه 1950 و بد و بیراه هایی که مثلاً همفری بوگارت به او گفت، به نوع بیان معروف به «زمزمه گویی» و البته به صدای تودماغی مشهورش مربوط می شد. براندو حتی در بین مشاهیر نسل بعدی فارغ التحصیلان آکتورز استودیو مثل داستین هافمن و رابرت دنیرو و پل نیومن و مریل استریپ و آل پاچینو، به لحاظ روش کار با بیان و صدایش، یک استثنا و حتی در حکم نوعی «وصله ی ناجور» بود. معلوم نیست این تلفظ های عجیب او که صدای «m» را نزدیک به «n» وهمچنین صدای «t» را حتی در مواردی که باید دقیقاً «ت» تلفظ شود، نزدیک به «d» می گفت، تا چه حد عمدی و آگاهانه است و تا چه حد، دور از آن «ادا»ها و ژست های ویژه ی براندویی، واقعاً از طرز بیان عادی و شخصی او می آید. پچ پچ کردن او هنگام دیالوگ گویی، آن هم درست در مواقعی که می خواست مهم ترین حرف ها را بزند، به روشی برای تحکم و تسلط بیشتر نقش بر روی بقیه ی شخصیت ها تبدیل می شد؛ انگار مثلاً سرهنگ کورتز اینک آخرالزمان (فرانسیس فورد کاپولا، ۱۹۷۹) در برخورد با ویلارد(مارتین شین) یا ناپلئون بناپارت فیلم دزیره (هنری کاستر، ۱۹۵۴) در برخورد با دزیره(جین سیمونز) بعد از شکست ارتش فرانسه، می خواهد با حرف های زیر لبی اش، طرف را وادار کند که با گوش بازتر و حواس جمع تر از همیشه، دستور یا دیدگاه سلطه گرانه و طلبکارانه اش را بشنود و مطیع و تسلیم شود.
همین ویژگی هاست که کار دوبلور تقریباً ثابت او در ایران را به کیفیتی نزدیک به «سبک شناسی» بازیگری می رساند. چون روشی که جلیلوند برای بازسازی این نوع بیان براندو به کار می گیرد، کاملاً با درک دلایل بازی متدیستی او همراه است. جلیلوند هم صدای تودماغی و تکلم زیرلبی را با کم باز کردن دهانش اجرا می کند و هم عصبانیت های انفجاری نقش های عصیانگر و پرخاشگر براندو مثل استنلی کوالسکی اتوبوسی به نام هوس (الیا کازان، ۱۹۵۱)، با نعره های او که همچنان فرم تودماغی را حفظ کرده اند، هراس آور می شود. آن جا که استلا (کیم هانتر) با فریاد استنلی از پای پله ها، قهر و خانه ی همسایه ی طبقه بالا را رها می کند و مثل یک آدم هیپنوتیزم شده، صاف به طرف شوهر خشمگینش می رود، طنین صدای جلیلوند در صدازدن نام «استلا»، رعشه آور است؛ با این که تارهای صوتی مرتعش خود را طوری رها و آزاد نکرده که از بیان تودماغی خارج شود.
بعدتر بعضی از دوبلورهای بزرگ دیگر مثل مرحوم ایرج ناظریان در دوبله ی ویدئویی پدرخوانده (کاپولا، ۱۹۷۲)، در غیاب جلیلوند و بدون آن که تقلید مشخصی در کارشان باشد، براندو را به زیبایی گفتند. ولی اسطوره ی کلاسیک شده ی براندو و بیان عجیب و غریبش، با صدا و روش جلیلوند در ذهن سینمادوستان ایرانی به جا مانده. کافی است نوع و حالت بیان جلیلوند در آن لحظه ی کلیدی زنده باد زاپاتا (کازان، ۱۹۵۳) که در جواب ژنرال خودش را معرفی می کند (همان عبارت معروف «زاپاتا؛ امیلیانو زاپاتا») را به یاد بیاورید تا مثل من به این باور برسید که موفقیت تاریخی جلیلوند در دوبله ی براندو، عملاً ناشی از این بود که دوبلور بزرگ ما با درک شیوه ی بیان استاد، خودش یک پا متدیست شده بود!
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
الف . ب . پ . ت . ث . ج . چ . ح . خ . د . ذ . ر . ز . ژ . س . ش . ص . ض . ط . ظ . ع . غ . ف . ق . ک . گ . ل . م . ن . و . ه . ی
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768