جدایی نادر از سیمین/ اصغر فرهادی: ما دیگر همان هایی نیستیم که بودیم
مجله 24
اردیبهشت ماه 1390
  [ PDF فایل ]  
     
 
در برداشتی کاملاً حسی و شخصی، بسیاری اوقات هنگام تماشا یا بعد از تماشای یک فیلم خوش فکر و خوش ساخت غیرایرانی که شاهکار هم نیست یا ابداعات خارق العاده ای هم ندارد، به این نکتۀ بی ربط فکر می کنم که اگر این فیلم، مثلاً شهر ساختۀ بن افلک یا 11:14 ساختۀ گرگ مارکس در ایران ساخته شده بود، با این کمبود بداعت و طراوت در فیلمنامه ها و زبان سینمایی فیلم های ما، آیا احیاناً به عنوان بهترین فیلم سال از جانب همه اهالی پیگیر سینمای ایران انتخاب نمی شد؟ و بعد در ذهن و ضمیرم از این قناعت کم و بیش حقارت بار، حرص و حسرت می خورم. نیازی به نام بردن نیست؛ ولی بسیاری اوقات ما یا برای انتخاب بهترین فیلم سال سینمایی مان به سراغ نمونه های کاملاً اگزوتیک و نامتعارف و خارج از جریان معمول سینمای داستانگو می رویم که اغلب داشته های قابل افتخار تاریخ سینمایمان را تشکیل داده اند. یا اگر به فیلمی داستانگو رجوع کنیم، معمولاً همان قناعتی که گفتم، همین که فیلم «استاندارد» باشد و داستانش را روان و به قاعده تعریف کند و شخصیت ها و عناصر زائد نداشته باشد، برایمان کافی است. در این مقیاس است که بسیاری اوقات وقتی با گله ای از جانب خواننده یا سینماگری مواجه می شویم که آن دیگر چه انتخابی بود، با اشاره به همان قناعتگری ناگزیر می گوییم «خب، به نسبت عرف و سطح سینمای ایران در نظر بگیر».
سه فیلم اخیر اصغر فرهادی، این قاعدۀ قناعتگرانه را برهم زده اند. حالا ما چه به لحاظ تأثیر ویران کنندۀ عاطفی و حسی و درگیرکنندگی ذهنی، چه در بعد مفاهیم و برداشت های اخلاقی و انسانی و جامعه شناختی و روانشناسانه و چه در سطح تکنیکی و عناصر زیبایی شناختی، فیلم هایی داریم که برای تماشاگر پیگیر داستان و تعلیق در سینما، همان سحری را دارند که برای مخاطب فیلم دیده تر؛ و جالب این جاست که برای درک و دریافت هم در چند لایۀ مختلف، می توانند یکایک این سطوح از تماشاگران را به برداشت های کافی و کاملی برسانند. بیننده ای که پدر یا مادر پیری دارد، کسی که درگیر پروسۀ تربیت فرزندش است، کسانی که از برخورد تحقیرآمیز طبقۀ فرادست رنج می برند، یک معلم، یک تین ایجر، یک کارگر خانه، هر مقام قضایی و قانونی و اصلاً هر کسی که با قضاوت و وکالت و علم حقوق سر و کار دارد، هر کسی که درگیر و در بند فقه و شرعیات است، هر آن که آلزایمر را در یکی از اطرافیانش تجربه و مشاهده کرده، هر کسی که قصد مهاجرت به خارج از کشور را دارد یا هر فرد متأهلی که دارد به جدایی از همسرش فکر می کند و ده ها قشر و طبقه و گروه دیگر ممکن است با دیدن جدایی نادر از سیمین درک و لمسی چنان عمیق داشته باشند که من و شما با داعیۀ سینمادوستی و سینماشناسی مان حتی تصور آن درک و دریافت را هم نتوانیم به خود راه دهیم. فیلم بزرگ، یعنی همین که هیچ کس بعد از دیدار آن، دیگر دقیقاً و صرفاً همان آدمی نیست که پیش از آن بوده است.
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768