این یادداشت در مجموعه ای دربارۀ فیلم مشهور و محبوب "نینوچکا" ساختۀ ارنست لوبیچ در ضمیمۀ فرهنگی روزنامۀ اعتماد چاپ شد که مطلب تحلیلی ام دربارۀ این فیلم هم در بخش "نقد فیلم های غیرایرانی: سایت آمده است.
*
*
دربارۀ فیلمنامۀ "نینوچکا" نوشته بيلي وايلدر، چارلز براكت، والتر رايش. ترجمه شهرام زرگر. از مجموعه «قلمرو هنر» زير نظر حميد امجد. نشر نيلا. تهران. 1384.
مجموعه هر چند كوچكي درباره فيلم «نينوچكا» به بهانه هشتاد سالگي آن، بدون اشاره به كتاب حاوي فيلمنامه ترجمهشده اين فيلم كه چهار سال پيش به فارسي برگردانده شده، حتماً ناقص ميماند. در يكي از كوششهاي قابل تقدير نشر نيلا براي ترجمه و انتشار متون نمايشي (چه فيلمنامه و چه نمايشنامه) در قالب دلپذير و در ايران مهجور مانده «كمدي رومانتيك»، اين فيلمنامه كلاسيك و درسگرفتني نيز توسط شهرام زرگر با نثري روان در ترجمه توصيفهاي هر سكانس و عباراتي راحت و گويا در ترجمه ديالوگهاي سرشار از ظرافت وايلدر و براكت و رايش، به مجموعه هنوز لاغر ادبيات سينمايي ايران در حيطه شناسايي و تحليل كمديهاي رومانتيك افزوده شد. زرگر مثل ترجمههاي ديگرش (از جمله ترجمه عالي نمايشنامه «عاقبت عشاق سينهچاك» نيل سايمون) با توضيحات ضروري در پانويسها، بخشي از شوخيهاي كلامي فيلمنامه را كه به ادبيات و آرايههاي جاري در زبان انگليسي متكي است (مثل مفهوم دوگانه I'm afraid به عنوان ابراز تأسف كه از سوي روسها به معناي اظهار ترس گرفته ميشود) به خواننده فارسيزبان منتقل ميكند و گاه مثل جمله چنگم تو چنگم باشه به جاي جمله اصلي my harp in my hand، معادلهاي فارسي محاورهيي هوشمندانهيي براي تعابير انگليسي ميگذارد كه درست از جنس شوخيهاي وايلدري/لوبيچي است . وقتي مترجم يك متن فقط با تكيه به لغتنامه و در جايگاه نوعي وظيفه شغلي ترجمه نكند و در اصل، نسبت به حيطه تخصصي متن پيشرويش، شناخت و مهمتر از آن، علاقه و تجربه و مشاهده و ارتكاب داشته باشد، نتيجه همين ميشود كه گاه متن را همسو با اهداف و ساختار آن، در زبان فارسي بازآفريني ميكند و بي آن كه سبك و لحن نويسندگان آن را به هم بزند، به غناي برگردان فارسي آن ميافزايد. در مواردي مثل بازي با mankind به معناي نوعدوستي و جايگزينwomankind توسط لئون دالگو، زرگر اين جسارت را دارد كه به جاي روش معمول و ناپسند مترجمان (گذاشتن معادلي نارسا بدون توضيح واژه و تركيب ايهامآميز اصلي) به ترجمهناپذيري آن اقرار كند و بيهوده نكوشد متن و تعبير اصلي را در پس جايگزينهاي تحميلي كه برگزيده، نهان كند. جاي خوشوقتي است كه نسخه دي.وي.دي موجود در ايران كه به زيرنويس فارسي مزين شده، به جاي اغلب زيرنويسهاي مرسوم كه حتي نام شخصيتها را هم بدون شنيدن تلفظ آنها در باند صداي فيلم و صرفاً از روي زيرنويس انگليسي، غلط ميخوانند و مينويسند يا شايد چون كار را به نرمافزارهاي الكن ترجمه ميسپارند، she drives me crazy را به رانندگيش ديوونهم ميكنه برميگردانند (!)، ديالوگهاي فيلم را از روي متن ترجمه شهرام زرگر –با تغييراتي بسيار مختصر مثل انگور به جاي زَر- copy/paste كرده است. اين از آن موارد معدودي است كه آدم از خير رعايت كپيرايت ميگذرد تا بلكه يك شاهكار به شكلي دقيقتر به بيننده عرضه شود و دليل اين همه تازگياش، به رغم گذشت هشتاد سال از زمان ساخت آن، بهتر به دست آيد و دل آدمي كمتر براي علاقهمندان ايراني سينما بسوزد كه گاه خودشان زبان نميدانند و ناگزيرند به زيرنويس فارسي دي.وي.ديها بسنده كنند كه هيچ، حتي مجبورند نقدهايي بخوانند به قلم منتقداني كه قصه و روايت و ديالوگ و روابط شخصيتها را براساس همان غلطهاي زيرنويس فارسي تحليل ميكنند و به خورد خواننده ميدهند!