بار ديگر سوء‌تفاهم در مفهوم «سينماي فرهنگي»: دردسر ترديد
روزنامه اعتماد
مهرماه 1388
  [ PDF فایل ]  
     
 
این یادداشت یکی از بخش های مختلف ستون "ميكروسكوپ خصوصي من" بود که عنوان اغلب یادداشت هایم در صفحه آخر روزنامه های "شرق" و "اعتماد" بوده و هست؛ و با تمام توقیف ها و رفع توقیف های چندین بارۀ این دو روزنامه، مانند فعالیت خود آنها، ادامه یافته است.
*
*
ادعاهايي كه از سوي واروژ كريم‌مسيحي در گفت و گوها و جلسات مختلف مطرح شده، مانند مباحثي كه در طول اكران جشنواره‌يي و بعد نمايش عمومي فيلم سوء‌تفاهم‌برانگيز «آتش سبز» شنيده و خوانده مي‌شد، يادآور همان برداشت از تعبير «سينماي جدي» است كه سال‌هاي سال است هم سينما و هم ادبيات انتقادي سينما را در اطراف ما گرفتار خود و اغلاط مصطلح جاري در خود كرده و با اين جلوه‌هاي هر بار تازه، نه خودش دست‌بردار است و نه نگرش‌هاي مدعيانه مي‌گذارند اين سينما از شر اين تعابير دم‌دست رهايي بايد. ماجرا اين است كه اصرار واروژ و بسياري ديگر بر اين كه فيلم‌شان «فرهنگي» و مناسب فرهيختگان است و به همين دليل در اكران عمومي موفقيت‌هاي چشمگير اقتصادي به دست نمي‌آورد (هرچند فروش فيلم «ترديد» تا همين جا بالاتر از قابليت‌ها و جذابيت‌هاي بالقوه آن بوده)، اصراري توأم با كج‌روي و انحراف از مسير اصلي بحث است. در رويارويي با «ترديد» و فيلم‌هاي پيچيده‌نمايي از اين دست، نمي‌توان و نبايد بحث جديت و دوري فيلم از سليقه‌هاي سخيف عامه را به محور موضوعي بدل كرد. آن چه در درجه بالاتري از اهميت قرار دارد، سوء‌تفاهمي است كه در تلقي اين نوع فيلم‌ها از «جديت» و پيچيدگي و چندلايگي در روايت و داستانگويي وجود دارد. اين كه فيلم با افزودن بي‌قاعده و بي‌نظم انبوه شخصيت‌هاي فرعي و روابطي كه هيچ سنخيتي با روح «هملت» شكسپير ندارد، مي‌‌خواهد تصور باطلي از پيچيدگي روايت امروزي اين اثر كلاسيك هنوز درس‌گرفتني پديد بياورد، اين كه يگانگي موقعيت دراماتيك هملت در متن شكسپير و شرايط شخصيت اصلي (بهرام رادان) در فيلم واروژ به قدري رو و روشن است كه هيچ‌گاه توهم و رازگونگي قابل ملاحظه‌يي براي تماشاگر در بر ندارد، اين كه انبوه بحث و صحبت‌هاي سه جوان اصلي (رادان، حامد كميلي و ترانه عليدوستي) بيشتر شبيه ذهنيات خام اوليه‌ فيلم‌هاي پايان‌نامه‌يي دانشجويي نسبت به اهميت طرح مباحث مهم درباره هنر در دل ديالوگ‌هاي فيلم‌ است، همه از همان نشانه‌هايي هستند كه «ترديد» و برجسته‌ قلمداد كردن آن به عنوان فيلمي شاخص و مهم و نماينده سينماي جدي و اثرگذار را به اندازه «آتش سبزن، خطرناك جلوه مي‌دهد.
با تأكيد بر همين نوع فيلم‌هاست كه مي‌توانيم تماشاگر و حتي تماشاگر فيلم‌فهم و علاقه‌مند – و نه لزوماً نادان و كم‌دان و عامي- را از هر چه تعبير سينماي فرهنگي است، بيزار يا دست‌كم دلزده كنيم. اين نوع فيلم‌ها با مغلق‌نمايي بيهوده و بي‌كاربردي كه در لحظه‌ لحظه‌شان جاري است، بر سر سينماي فرهنگي اثرگذار درگيركننده جدي و دوست‌داشتنمي همان بلايي را مي‌آورند كه شبه‌كمدي‌هاي سخيف و غيراصيلي چون «دوخواهر» و «زندگي شيرين» (خدا مرا ببخشد كه نام مشابه شاهكار فليني فقيد را به عنوان مثال ابتذال ذكر مي‌كنم!) مي‌آورند. يعني فاصله‌يي نجومي و شديد ميان بيننده پيگير لذات فهيمانه و با اصالت و بيننده دچار افراط‌هاي اسنوبيستي ايجاد مي‌كنند. بله، با اسنوبيسم مي‌توان متفاوت‌نمايي كرد و بي آن كه «ترديد» لذتي زيبايي‌شناختي و ماندگار در آدمي پديد آورده باشد، وانمود به خوش آمدن از آن كرد. اما نمي‌توان مضحكه‌يي را كه در پايان فيلم از طريق كشته‌ شدن نيم دوجين آدم به دست برادر عقب‌مانده افلياي قصه (جايگزين لايرتيس كه به طور نهفته، بيشترين درك و آگاهي را در قبال هملت داشت و به افتخار كشتن و كشته شدن در برابر او نائل مي‌آمد) به تماشاگر فهيم علاقه‌مند به تجربه‌هاي بديع و جدي در اين سينما حقنه كرد تا فيلم را فرهنگي بپندارد!
بدين ترتيب، به نظر مي‌رسد تحقير فيلم‌هاي ديگر و سينماي باب طبع عوام از سوي كارگردان اين فيلم، بيشتر نوعي فرافكني براي نهان داشتن ضعف‌هاي مبنايي بي‌شمار «ترديد» و فيلمنامه و رويكرد روايت آن باشد. بله، شايد بتوان در حيطه داعيه‌هاي شفاهي هر نوع نجسبي و نادلپذيري را به اين كه فيلم فرهنگي ساخته‌ايم و تماشاگر علاقه‌مند به اخراجي‌ها نمي‌تواند از آن لذت ببرد، ربط داد. ولي نمي‌توان اين بيان مطول و موسيقي بيست سال عقب از جلوه‌هاي ظريف‌تر موسيقي فيلم در اين دوران و اين بازي مستعمل ميان جهان نمايش و جهان واقعي (كه زماني در «پرده آخر» اثربخش بود) را در جايگاه نماينده سينماي جدي و متين و هم اثرگذار و هم جذاب، مثلاً به جاي «درباره الي...» قرار داد. اين كار فقط مي‌تواند بيننده فيلم‌هايي از جنس اخراجي‌ها را به واكنشي در ابعاد «شما را به خير و ما را به سلامت» در برابر تعبير مبهم «سينماي فرهنگي» وادارد و به زيان فرهنگ و تفكر و سينماي درست و مؤثر تمام شود.
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 .1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768