این یادداشت یکی از بخش های مختلف ستون "ميكروسكوپ خصوصي من" بود که عنوان اغلب یادداشت هایم در صفحه آخر روزنامه های "شرق" و "اعتماد" بوده و هست؛ و با تمام توقیف ها و رفع توقیف های چندین بارۀ این دو روزنامه، مانند فعالیت خود آنها، ادامه یافته است.
*
*
ظهر دیروز، لا به لای اخبار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری ایسنا، خبری کوتاه از نشست بررسی فیلم «سن پطرزبورگ» در دانشگاه امیرکبیر آمد که از جمله، با نقل اقوالی از بنده به عنوان تنها مهمان آن جلسه در غیاب عوامل دعوت شده و نیامدۀ فیلم همراه بود. کسی که این خبر را با جملات انتقادی یکسویه اش بخواند، به یکی بودن سخنران آن جلسه و نویسندۀ نقدی که باعنوان «تزار در استلخ» در ماهنامه فیلم چاپ شد، شک می کند و به راحتی می تواند فرض را بر این بگذارد که این یک تشابه اسمی است! و گرنه چه طور ممکن است کسی شخصیت اصلی شوخی بزرگ و مرکزی فیلم را در کنار یکی از عبارات شوخی های کلامی گاه روده برکنندۀ فیلم در تیتر مطلبش بیاورد و بعد تا این حد فیلم را ضعیف تلقی کند؟! این جمله را که در خبر ایسنا آمده، در نظر بگیرید: «ضعف ديگر فيلم «سن پطرزبورگ» شوخيهاي فيلم است كه ربطي به مسير اصلي فيلم ندارد و نيز از ديده بيننده عادي كه بيشتر شوخيهاي فيلم را ميبيند پايان تاريخي و روايي آن جذاب نيست و به همين علت شوخي سياسي بزرگي كه با نظام سلطنتي روسيه صورت ميگيرد، بيمزه و خارج از مسير به نظر ميرسد». علاوه بر بی معنایی نسبی جمله (!) به نظر نمی رسد این را کسی گفته باشد که در تحلیلی مفصل تر، جذاب نبودن پایان هجوآمیز فیلم برای مخاطب کم دقت و کم حوصلۀ امروزی را نتیجۀ ناآشنایی محض مخاطب با تاریخ روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و به شکلی کلی تر، اساساً عادت داشتن مخاطب به متلک ها و کنایه های دم دست و دوری او از شوخی های سیاسی از این دست می داند. و مثال می زند که از مخاطبی در این حد و سطح که نام فیلم را به دلیل ناآشنایی با گذشتۀ روسیه، «سن پدربزرگ» می خواند، نمی توان توقع داشت که ظرافت و لطف و نمک صحنۀ گره گشایی فیلم و یکی درآمدن کریم (محسن تنابنده) و نیکیتا فرزند تزار آخر روسیه را بفهمد و بچشد. در نتیجه، آن جاهایی که به صحنه های فلاش بک زندان یا شوخی های مربوط به غیرت و تعصب می خندد، حواس اش به کلیت مسیر قصه نیست و اصلاً به ماجرای گنج تزار و هجو هوشمندانۀ تصاویر مستند توجه نمی کند. بنابراین، این بحث بیش از آن که به نقد خود فیلم بپردازد، نقد سلیقه مخاطب و سطح نگرش او به شمار می رود و درست یا غلط، به عنوان تنها نوع نگاهی که من به فیلم «سن پطرزبورگ» دارم و همین را بلدم، در جلسۀ روز شنبه هم مطرح شد. اما با نقل ناکامل و جهت گیری تشدیدشدۀ جملاتی که در خبر آمده، کاملاً جلوۀ دیگری یافته است. بدیهی است که نمی خواهم جلسۀ کوچکی در یک گوشۀ این شهر و حرف هایی که پیشتر چاپ شده بودند را مهم تر از آن چه هست، جلوه بدهم. و نمی خواهم خبری ساده را به مبنای گله گذاری بدل کنم و نق بزنم. اما وقاعاً حالا به خودم حق می دهم که وقتی جایی حرف می زنم، چه در نشستی از این دست و چه مثلاً سر یک کلاس، می کوشم هرگز نوشته های حضار از آن چه گفته شده را نبینم! چون خدا می داند مثلاً جمله ای را که دربارۀ یک نمونۀ مشخص گفته ام، چه طور مانند حکمی کلی و همیشگی نوشته اند.