ین یادداشت یکی از بخش های مختلف ستون "ميكروسكوپ خصوصي من" بود که عنوان اغلب یادداشت هایم در صفحه آخر روزنامه های "شرق" و "اعتماد" بوده و هست؛ و با تمام توقیف ها و رفع توقیف های چندین بارۀ این دو روزنامه، مانند فعالیت خود آنها، ادامه یافته است.
*
*
کوچ اجباری این ستون ثابت هفتگی که پیشتر در همین صفحه و همین روزنامه می آمد، بار دیگر با همان عامل جبری از روزنامۀ «روزگار» که فعلاً در کما مانده، به جایگاه قبلی اش بازگشت. در حال و زمانه ای که به سر می بریم، کوچ کرده را همیشه بازگشتی نیست البته. ولی این بار، فعلاً، این شرایط فراهم شده و من هم می خواهم موقعیت حاصله را دودستی بچسبم و قاچ زین را محکم چنگ بزنم که اسب سواری پیشکشم!
مقصودم این است که قصد دارم در این نخستین ستون دورۀ جدید «میکروسکوپ خصوصی من» به جای تشخیص عارضه ها و آسیب های فرهنگی جاری و رایج زیر عدسی میکروسکوپ، به اتفاقی بسیار مفرح و اشاعه دهندۀ نشاط و شادمانی در میان اهالی فرهنگ و هنر و چه بسا تمامی آحاد جامعه بپردازم و این بار خود و شما را از کسالت و عصبیت مباحث انتقادی برهانم.
ماجرا از این قرار است که آقای جواد شمقدری معاون سینمایی وزارت ارشاد به تازگی انبوهی از پرسش های جماعت فرهنگی و بلکه رجل سیاسی دنیا را یک جا پاسخ گفته اند: نخست این که بخش عمده ای از روحیۀ مبارزاتی منجر به «بهار عربی» در کشورهای عربی نتیجۀ بیداری مردمان دو سرزمین مصر و تونس بوده؛ و خود آن بیداری به این دلیل حاصل شده که حکومت های ستمگر این دو کشور، از پخش سریال «یوسف پیامبر (ص)» برای مردم خود جلوگیری کرده بودند. این که آیا خریداری نکردن یک مجموعۀ تلویزیونی توسط یک کشور مترادف با «ممانعت» از پخش آن است، این که مگر داستان حضرت یوسف مشهور به احسن القصص قرآن هیچ گونه ویژگی انقلابی و اعتراضی دارد و احیاناً به عنوان داستانی برای بیداری و عصیان و برانگیختن شور ظلم ستیزی در مخاطب خود مشهور است یا نه، همه و همه از ظرافت های طنز سوررئالیستی معاونت هنرشناس به حساب می آیند.
اشارۀ دوم آن است که گفته اند «جشنوارۀ» اسکار اهمیت چندانی ندارد و مانند یک جشنوارۀ محلی و داخلی است که به جشن سینمای گچساران شباهت دارد. ایشان شرکت فیلم ها در این «جشنوارۀ غیربین المللی» را منوط به دیده شدن از سوی «300» عضو آکادمی در سراسر کشور آمریکا دانسته اند که همین، موجب محرومیت اعضای این آکادمی از تماشای بسیاری فیلم های معتبر ایرانی سال می شود. باز این که آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا بیش از 6000 عضو دارد و نه 300 عضو، این که اساساً مراسم اسکار جزو «جشنواره»های سینمایی نیست و یک مراسم یک شبۀ سالانه است و این که اهمیت و جریانسازی صنعت سینمای آمریکا در جهان چه نسبت مو به مویی با سینمای شهر گچساران دارد، از ظرافت های خیره کنندۀ معاونت محترم در طنازی و شناخت حرفه ای ایشان از مناسبات سینمای دنیا خبر می دهد. با این قریحه، باید هم فخر و ثمرۀ طنزپردازی در سینمای این دوران، از جنس «اخراجی ها3» باشد.