به بهانۀ جشنوارۀ شهر: مردمانی که سزاوارِ بهترند
روزنامه روزگار
اردیبهشت ماه 1390
  [ PDF فایل ]  
     
 
میکروسکوپ خصوصی من

برگزاری جشنواره فیلم شهر که امسال با گردآوری آثار سینمایی مرتبط با زندگی و مناسبات و معضلات شهری از بین تولیدات دو سال اخیر این سینما رونق و جلوۀ بیشتری یافته، بار دیگر مسائلی قدیمی و همیشگی را دربارۀ رویکرد مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی نسبت به مسئلۀ طرح دغدغه های انسان این جامعه و این زمانه در فیلم ها را به یادم آورد. به یادم آمد که دو سه سال پیش، مسئولان جشنوارۀ فیلم فجر برای تبیین معیارهایشان در انتخاب فیلم های بخش مرتبط با سینمای ملی که عنوان دهان پرکن و شعارزدۀ «تجلی ارادۀ ملی» (!) را بر خود داشت و دارد، مواردی مانند «تصویر سازندگی ها در مناطق محروم» یا «بازتاب عملکرد نیروی انتظامی در برقراری امنیت» را مطرح کرده بودند که بیشتر به «سینمای دولتی» یا دست کم «رسمی» شبیه بود؛ نه سینمایی که بناست زیست ملت/مردم ایران در آن به نمایش در آید و طوری و به قدری ایرانی باشد که به تعبیر مرسوم، حتی بدون دیدت تیتراژش هم بشود ایرانی بودنش را تشخیص داد. این را از آن جهت مطرح کردم که وقتی رویکرد خود برگزارکنندگان یک جشنواره در نگاه به پدیده ای که محور موضوعی شان است، با برداشت کج و معوجی از آن پدیده همراه باشد و ماهیت اصلی اش را به کلی نادیده بگیرد، دیگر نه می توان امیدی به تأثیرات آن جشنواره داشت و نه اعتباری برای جوایز و تحسین هایش قائل شد. چیزی که مثلاً در جایزه گرفتن فیلم متصنع و از یاد رفتۀ «بابا عزیز» که در آن سال جایزۀ همین بخش سینمای ملی جشنوارۀ فجر را گرفت، به روشنی دیده می شد: فیلمی برگزیده شده بود که به جای نمایش تب و تاب زندگی ایرانی به مفهوم ملموس برای «مردم» این سرزمین – که معمولاً مسئولان با جایگزینی وازۀ «ملت» می خواهند تعبیری منزه تر و غیرواقع بینانه تر از آن ارائه دهند- مشتی تصویر بچه گول زن از ردا و دستار و بیابان و خرقۀ صوفیان به بیننده نشان می داد و فرهنگ هرات و حجاز را به جای هستۀ ایرانی، به مبنای پسند نگرش رسمی بدل می کرد و تحسین می شد.
حالا و در جشنوارۀ فیلم شهر، نشانه های بسیاری می توان یافت که اتفاقی معکوس و در واقع به سود سینما و جامعۀ معاصر در حال رخ دادن است. اتفاقی که بیش از هر چیز و در وهلۀ نخست، به نگاه و تلقی درست و ملموس طراحان و گردانندگان این جشنواره نسبت به مفهوم کلی «نسبت سینما و جامعۀ شهری» متکی است. از ترکیب هیأت داوران تا فیلم های حاضر در بخش مسابقۀ سینمایی بلند که بیش از آثار بخش های دیگر دیده ایم و می توانیم قضاوت کنیم، نشانه های این جهت گیری درست همه جا قابل تشخیص است. اما در روشی شخصی، انتخابم از میان این نشانه های مختلف عنوان فرعی درج شده در تمامی پوسترها و تبلیغات جشنواره است: «شهر انسانی؛ انسان شهری». تعبیری که عزت ا... انتظامی بزرگ در افتتاحیۀ جشنواره آن را با ادبیات صمیمانه تر «شهر آدم ها و آدم های شهری» گوشزد کرد. این عبارتی است که برخلاف نگرش معمول نهادهای رسمی ما نسبت به مردم به نظر می رسد. برخلاف آن نگاه ضدمردمی که اگر یادتان باشد سه چهار سال پیش بر روی بیلبوردهای نیروی انتظامی در سراسر پایتخت و بسیاری شهرهای بزرگ (خودم در مشهد و اصفهان و شیراز شاهدش بودم) آمده بود که چشم عظیمی را در مرکز بیلبورد ترسیم کرده بود و زیرش می نوشت «هنگام تخلف، نظاره گر شما هستیم»! یعنی به طور معمول و بالقوه، مردم مشتی مجرم اند مگر آن که استنائاً خلافش در مواردی ثابت شود! و نهادهای رسمی کارشان مچ گیری از مردم است، نه ارائۀ خدمات به آنها! در حالی که نگرش مبتنی بر «شهر انسانی؛ انسان شهری» درست برعکس آن نگاه مردم ترسان، دارد به کرامت انسانی، حقوق شهروندی و لزوم ایجاد فضایی متین و امن که حق مردم است اشاره می کند. در پرتو چنین نگاهی، می شود سینما و فیلم ها را هم بر اساس ضربان زندگی معاصر و با واقع نگری نسبت به این جانعه و دوران، درست ارزیابی کرد. این نگاهی است که بندار بیدخش هم در متن سترگ بهرام بیضایی «کارنامۀ بندار بیدخش» به مردمان ایران ویج در دوران جم داشت. آنها را از ورای جام جهان نمای جم می دید و می گفت: «و این مردمان اند در کوشش؛ که سزاوارِ بهترند».
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 .1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768