چرا مطلقاً سریال نمی بینم؟: لج بازی با آن چه مُد می شود
مجله 24
دی ماه 1388
  [ PDF فایل ]  
     
 
به طور معمول هیچ اصرار و تمایلی به تقابل تعمدی با پسند عمومی ندارم. از تایتانیک تا مکس تا سریال های طنز مهران مدیری، وقتی محصولی ساختار و اجرا و اجزای درست و جذابی دارد، به راحتی و بی نگرانی از واکنش های روشنفکرانۀ اطراف و ملاحظات حرفه ای و ناراستگویانه، به خیل هوادارانش می پیوندم و برای این کار دلایل حسی و ادارکی خودم را دارم که گاه ممکن است با آن دلایل منتهی به محبوبیت عام آن اثر هم چندان تفاوتی نداشته باشد. بنابراین اگر می خواهم بگویم که سریال های خارجی جدید را نمی بینم و با این موج همگانی یکی دو سال اخیر همراه نشده ام و نمی شوم، نوعی تصمیم از پیش گرفته مبنی بر رد و انکار پسند مردمی در پس این ندیدن نیست.
ماجرای اصلی این است که فرصت این کار را ندارم. در این مورد هم تأکید می کنم هنوز به بیماری کم و بیش همگانی اهالی سینمای ایران یعنی فخر به فضیلت فیلم ندیدن دچار نشده ام و بعید می دانم بعد از نزدیک به 20 سال حضور و پرسه در این عرصه، دیگر به آن دچار شوم. به ورطۀ این این بلاهت هم نیفتاده ام که فکر کنم کاری مهم تر یا جذاب تر از فیلم دیدن و خوب فیلم دیدن و گاه هم فیلم خوب دیدن در میان کارهای غیرخصوصی زندگی وجود دارد. پس اگر می گویم فرصت سریال دیدن ندارم، نه در کنار کارهای دیگرم – که اساساً تمام شان ربط و نسبتی با سینما دارند- بلکه دقیقاً در کنار فیلم دیدن این وقت را ندارم. وقتی هنوز فیلم تشخیص هویت یک زن آنتونیونی را ندیده ام، وقتی بعد از سال ها که در پی فیلم ماه برتولوچی بودم و این همه نظر منفی و مثبت ضد و نقیض را درباره اش شنیدم و خواندم و از یاد بردم و الآن چند ماه است دی وی دی اش را دارم و هر بار خواسته ام به سراغش بروم فیلم دیگری را به ضرورت دیده ام، وقتی میان مجموعۀ فیلم هایی که از برگمان، تاتی، برسون، ملویل، کار-وای، هانکه، شابرول، بلا تار، برادران تاویانی، نوری بیلگه سیلان، مایک لی و ده ها فیلمساز دیگر در آرشیو دارم، از هر کدام دست کم یکی از ساخته های موجودشان را یا به کلی یا با نسخۀ دی وی دی ندیده ام، چرا باید برای رفت و برگشت جان لاک میان این و آن دنیا یا تردید کیت در خصوص انتخاب جک یا سایر وقت صرف کنم؟ فقط بابت عقب نیفتادن از موج و مدی که جلوه اش را دارم همه جا – از دفتر جدی ترین مجلات سینمایی تا مثلاً صف خرید بلیت یک مسابقۀ فوتبال- می بینم و می شنوم؟ چون اصولاً به پدیدۀ شناخت از اتفاقات فرهنگی روز و هر آن چه به جریان اجتماعی میان مردم و جوانان بدل می شود، می کوشم از این سریال های محبوب هم مطلع باشم و همین اشاره های مختصر این مطلب هم این را نشان می دهد. از فضایی که جاری است، بی خبر نمی مانم و پیگیری می کنم. اما وقتی هنوز دیالوگ های درخشانی از فیلم های برادران مارکس هست که از بر نیستم و باید با مدام دیدن و باز دیدن فیلم ها به این سطح از جاری کردن لذت شان در دل زندگی روزمره ام برسم، فرصت و دغدغه اش را ندارم که خود را در فضای این مد روز حل و غرق کنم.
اما منهای بحث فرصت، در شکل و جلوۀ عمومی شدۀ این موج هم عناصر و عارضه هایی هست که آدم لجبازی چون مرا به نوعی مقاومت در مقابل این مد وامی دارد: مسئلۀ مدام در حال گسترش فیلم دیدن با استفاده از زیرنویس فارسی. کاری به خود این بحث ندارم که اساساً زیرنویس فارسی خوب است یا بد. این می تواند خودش موضوع پرونده ای به سیاق همین پروندۀ مربوط به سریال ها در همین مجله باشد. اما منظورم نوع استفاده ای است که اغلب «عموم» از زیرنویس فارسی می کنند و باعث می شود خیل عظیمی از شیفتگان چند ده میلیونی سریال Lost (ببخشید که اسمش را ترجمه نمی کنم؛ چون سودی ندارد که بنویسیم «گمشدگان» و از هر 100 خواننده، 110 نفر در دل بگویند «منظورش همون لاسته»!) بر اساس غلط خواندن زیرنویس فارسی، نام ساویر (با واوی که تلفظ نمی شود و کسرۀ خفیف حرف «ی») را «ساوی یِر» یا «ساویر» (بر وزن ساویز) تلفظ کنند!! ممکن است برای شما که به هر حال دارید یک مجلۀ تخصصی سینما می خوانید و جایگاه و نگاه فرهنگی تان روشن است، عجیب یا هضم ناشدنی به نظر برسد. ولی خود و اطراف تان را نبینید. نمونه های این نوع استفاده از زیرنویس فارسی را صدها و هزارها در جامعه داریم و این، فقط مسئلۀ زبان ندانستن را در پس خود ندارد. از این که انگار گوش بیننده هایی از این دست در تمام مدت تماشای سریال با پنبه بسته است که حتی یک بار هم تلفظ نام ساویر را نشنیده اند تا این که نگرشی تا این حد وطنی چگونه می تواند کوچک ترین درکی نسبت به معادلات و روابط شخصیت های غربی یا آن همه وجوه متافیزیکی و ماورایی و شکسته شدن خط زمان در این سریال داشته باشد؟! و کسی با این نوع نگاه، جز همان دغدغۀ همراه شدن با موج و مدی که ایجاد شده، چه انگیزه ای از تماشای سریال می تواند داشته باشد و چه لطف و لذتی می تواند نصیبش شود؟ و من چرا باید بکوشم از این موج جا نمانم؟!
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 .1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768