امین تارخ: شناخت حریم و شناخت لحظه: حالا فهمیدم که چرا به «هفت» نمی روم
روزنامه شرق
بهمن ماه 1389
  [ PDF فایل ]  
     
 
این کارغریبی بود که فریدون جیرانی با پخش صحبت های بانو فریماه فرجامی، بازیگر شماری از بهترین فیلم های سینمای ایران در فاصلۀ سال های 1365 تا 1375 کرد و به عمد، کمترین میزان تدوین و تعدیل را در این حرف ها به کار برد تا هر چه بیشتر به هدف تخریبی مشخصی برسد که البته همه می دانید و می شناسید؛ ولی من به قصد جلوگیری از ایجاد واکنش «ما که نمی دونیم داری از چی حرف می زنی» در دوستان پشت این برنامه، به آن اشاره می کنم: زمانی که در بحث بر سر اهداف نهان در پس فیلم «سوپراستار» گفته می شد که قصدش تخریب نفس شهرت و محبوبیت در این دوران و این جامعه بوده، تهمینه میلانی در پاسخ گفته بود که از طرح مسائل زندگی شخصیت سوپراستار فیلمش، هدف تخریب سینما و سینماگران را دنبال نمی کرده و ابعادی فراتر را در نظر داشته و می خواسته هر نوع شهرت، اعم از سوپراستار عرصه های فوتبال یا موسیقی را هم هدف بگیرد. همان زمان نوشتم که ماهیت تخریبی چنین هدفی بیش از آن است که فیلم به فرض می خواست فقط شهرت سینمایی را زیر سؤال ببرد. و این که به طور کلی هر شهرتی را به هر شکلی، سرچشمۀ فساد نشان دهیم، به شدت همسو با همان مقاصد رسمی تعریف شده ای است که اساساً به شکل گیری و تشویق فیلمی چون «سوپراستار» و نمونه های مشابهش انجامیده؛ و این تعبیر او می توانست چنین فیلم هایی را نورچشمی تر کند؛ که کرد.
حالا و در برنامۀ ضدسینمایی «هفت»، این کار حتی به بهای گذر کردن از مرز و محدوده های عرفی تلویزیون ما و با پخش نظرات شخصی بانو فرجامی در روزگار ناخوش کنونی اش، آن هم در وصف مسائلی از همکاران او که به دلیل حال و هوای به اصطلاح «خاله زنکی» هرگز در موارد دیگر از تلویزیون پخش نمی شد، همان جریان تخریب شهرت و محبوبیت، به فاز جدیدی از بهره برداری رسیده است. این می توانست به هدف مطلوب هدایت کنندگان اصلی برنامه بسیار نزدیک شود اگر امین تارخ آن شب و درست بعد از پخش آن گفتگوی جیرانی و بانو فرجامی، آن جا در استودیو حاضر نبود تا از تعمد برنامه در تعدیل نکردن گفته های بانو، پرده برداری کند. وقتی تارخ بیش از هر چیز و حتی پیش از جاری شدن کلام اسف آمیز در صدای غم زده اش در آن لحظه ها، با «نگاه»ی که به جیرانی و گاه به دوربین می انداخت، آن تعبیر «متأسفم برای برنامۀ هفت» را منتقل می کرد، میان ده ها تأثیر مهم دیگر در عرصۀ این سینما، یک تأثیر شخصی هم بر من گذاشت: از تأسف برآمده از نگاه تارخ بود که یکهو فهمیدم چرا پیشنهاد دو هفته پیش جیرانی در دفتر رسول صدرعاملی را که به من گفت برای حضور در نقد و بررسی های ویژه برنامۀ «هفت» در شب های جشنوارۀ فجر همراهی و همکاری کنم، به هیچ روی پذیرفتنی ندانستم. انگار در پرتو آن لحظه ای که تارخ اهمیت کلیدی اش را برای حفظ و تجدید حرمت حریم شخصی سینماگران این دیار درک کرد، تازه دریافتم چرا به این که بتوانم دیدگاه های انتقادی روراست و صریحم را در باب سیاستگزاری و عملکرد جشنواره فجر در برنامۀ او مطرح کنم، امیدی نداشتم. وقتی تارخ از جیرانی می پرسید که آیا واقعاً باید همۀ واقعیات را بی حفظ حریم خصوصی، در اختیار و انظار همگان گذاشت، لحظه ای با خودم فکر کردم اگر احیاناً یک بار بی خبر، عکسی از جیرانی در حین غذاخوردن گرفته بودم و آن را انتشار می دادم، با چه واکنشی از جانب او ممکن بود مواجه شوم؟!
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 .1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768