درست و غلط ِ پیشگویی های فجر 29: آفرین بر نظرِ پاکِ خطاپوشش باد!
مجله 24
اسفند ماه 1389
  [ PDF فایل ]  
     
 
مجله 24 هر سال در شماره بهمن ماه خود بخشی با عنوان "منوی پیشنهادی جشنواره" دارد که از من و چند همکار دیگر می خواهد پیش گویی هایی دربارۀ دیدنی ها و ندیدنی های احتمالی جشنواره در بخش سینمای ایران بنویسیم. بدیهی است که این موارد می تواند غلط هم از آب دربیاید؛ و شرح و اقرار به خود این غلط و درست از کار درآمدن ها را هم بعد از جشنواره در نوشته ای که دنبالۀ قبلی به حساب می آید، می آوریم. این یادداشت همان شرح و اقرارها در خصوص پیش گویی های قبل از دوره بیست و نهم جشنواره است.
*
*
مبنای یادداشتم با عنوان فرعی پیشنهادی مجله 24 یعنی «منوی پیشنهادی جشنواره ی 29» این بود که به شدت مشتاق فیلم هایی فراتر از توقع و انتنظار اولیه ام هستم. این اتفاق در مورادی افتاد که باید همین ابتدا بابت آن چه در پیش بینی های نادرستم نوشته بودم، عذرخواهی کنم. نه از فیلمساز یا خواننده، بلکه از خود سینما و ذات هوشمندش که همیشه می تواند غافلگیری هایی دلچسب به همراه داشته باشد:
1- خنده آورها: نوشته بودم که احتمالاً «خنده های اصلی» جشنواره را در واکنش به برف روی شیروانی داغ و چند فیلم دیگر خواهیم داشت. خب، غلط کردم! آن فیلم ها هیچ کدام به جشنواره نرسیدند و فقط ماند فیلم دکتر کریمی که با وجود نوعی برداشت دم دستی از شاعرانگی و بینش عارفانه ی شخصیت استاد شاعر(فرخ نعمتی)، به هیچ روی قابل قیاس با فیلم های قبلی دکتر نبود و منهای بازی های درست شهاب حسینی و آنا نعمتی در نقش های منفی درک شدنی، چند سکانس خوب مانند حرف زدن عموزادۀ استاد با جسد او هم داشت. اما در مواردی که حدس نزده بودم با فیلمی در قالب ایرانی اصیل «کمدی ناخواسته» طرفیم، چشم جمیل رستمی و یکی از ما دو نفر تهمینه میلانی بسیار غافلگیرکننده بودند که البته در مورد این دومی، اعلام «ناامیدی» پیشاپیش کرده بودم که از این بابت از خودم تشکر می کنم!
2- ناامیدکننده ها: دو مورد دیگری که پیشاپیش گفته بودم امیدی به حاصل پروژه ها ندارم و غلط کردم، آلزایمر احمدرضا معتمدی و راه آبی ابریشم محمد بزرگ نیا بود. در مورد اولی که خیلی غلط کردم، چون این اولین باری است که معتمدی کوشیده دغدغه های فلسفی اش را در قالب یک داستان جاری کند و تازه، در کنار آنها بسیار ارجاعات انسانی، عاطفی و اجتماعی اثربخش هم داشته باشد. در مورد فیلم بزرگ نیا، با وجود آن که به نظرم مصالح داستانی اش در نیمه ی دوم و بعد از کشته شدن ادریس (رضا کیانیان) کمتر از آنی است که انتظار می رود، باید بگویم لذت بصری ناشی از تماشای تصاویر خوش پرداخت این فیلم را سال ها بود در سینمای ایران تجربه نکرده بودم؛ به ویژه در حین تماشای تجربه ی ناموفق قبلی نهاد تولیدکننده ی فیلم به عنوان بیگ پروداکشن یعنی ملک سلیمان.
3- کنجکاوکننده ها: در مورد خیابان های آرام کمال تبریزی، این جا بدون من بهرام توکلی و سعادت آباد مازیار میری، فقط ابراز کنجکاوی کرده بودم و تازه در مورد این آخری، کمی هم مشکوک بودم. اما هر سه، در حد تکان دهنده ای فراتر از کنجکاوی صرف بودند. اولی که به اشتباه دارد سیاسی محض تلقی می شود، به هیچ وجه فیلمی درباره ی شلوغی های خیابانی نیست و محورش منازعات انسانی به مفهوم کلی اش از هابیل و قابیل تا جنگ افروزی در دنیای معاصر است. لحنی بسیار ظریف و نزدیک به نوعی سوررئالیسم آبسورد، بازی ها و فیلمبرداری و تدوین سرشار از شیطنت و طراوت و تیتراژ اول و آخری در حد بهترین تیتراژهای تاریخ سینمای ایران (با ایده و عباراتی از حبیب رضایی) دارد. همیشه به این فکر می کردم که کامبوزیا پرتوی با قریحه ی طنز بدیع اش، چرا یک کمدی موفق ننوشته و این فیلم، سیلی جانانه و شیرینی در پاسخ به این فکر به صورتم زد. امید و کوششم این است که مسئولان فیلم را فراتر از ظواهر سیاسی اش ببینند و اصل و ماهیت انسانی اش را درک و آن را اکران کنند. در مورد فیلم این جا بدون من، ادعای بزرگی دارم و آن این که وقتی می بینم چه دقیق و ملموس می توان نوع غریب و نهان «جنون» خاص شخصیت های نوشته های تنسی ویلیامز را معاصر و باورپذیر از کار درآورد، تازه می فهمم که چرا سال هاست اتوبوسی به نام هوس کازان به ویژه به دلیل جنس بازی ویوین لی که می کوشد تصویری نمایشی از این نوع جنون ارائه دهد، در نظرم کهنه یا مناسب همان دوره جلوه می کند. توکلی با یکپارچگی لحن، سیر فیلمنامه، نوع بازی های بسیار دشوار برای اجرایی که دائم به خودمان بگوییم اینها خل اند و «یک جوری»اند و بعد باز جواب دهیم نه، عادی اند، و همچنین فیلمبرداری منسجم و بی ادای حمید خضوعی ابیانه، فیلمش را به یک غافلگیری اساسی بدل کرده است. می ماند سعادت آباد که اتفاقاً با وجود نخستین تجربه سینمایی امیر عربی، امتیازات بسیاری را از فیلمنامه ی جزئیات پردازانه اش دارد و با وجود پایان بیش از حد دلخوشانه، به دلیل بازی های دقیق (به ویژه مهناز افشار و حامد بهداد) به حاصل درخوری می رسد. ضمناً همین کنجکاوی را در خصوص اسب حیوان نجیبی است و سوت پایان هم اعلام کرده بودم که اولی با چهل دقیقه ی آغازین حیرت انگیزش، توقع همه را از ادامه ی خود بالا برد ولی در بخش های بعدی به این توقع پاسخ نگفت؛ و دومی از هر دو فیلم قبلی نیکی کریمی یکدست تر و ظریف تر بود و به خصوص در سکانس حضور خود او و آتیلا پسیانی در خانه ی اولیای دم، به لحظات کوبنده ای دست یافت.
4- امیدوارکننده ها: نسبت به جدایی نادر از سیمین، آسمان محبوب، جرم، آقا یوسف، یه حبه قند و گزارش یک جشن ابراز امیدواری کرده و در دو مورد آخر، به شکلی حسی و شهودی، امیدم را نصفه و نیمه مطرح کرده بودم. خب، کاملاً و دقیقاً درست گفتم و در این بخش، غلط نکردم! با این توضیح که فیلم حاتمی کیا با میزان تکرار همان تقابل ده دقیقه ی اول در تمام طول روایت، بیش از حد تصورم بی رمق بود. فیلم میرکریمی با وجود مشکل «نبود مصالح دندان گیر داستانی» به ویژه در پرده ی میانی، کارگردانی فوق العاده ای (با تکیه بر کاربرد لنز «تله» و انبوهی نماهای دشوار از چند شخصیت که پیشزمینه فلو و آدم های توی پسزمینه فوکوس است؛ درست مثل زندگی ایرانی و جمع های شلوغ فامیلی در واقعیت) داشت و آسمان محبوب برخلاف ذهنیتی که صبغه ی عرفانی اش را صد در صد جدی گرفته و آن را خنده آور وصف کرده است، فیلمی کاملاً دولحنی است و برای درک شدن از سوی دوستان، نیاز به شرح گسترده تری دارد. درست مانند نیازی که خودم در رویارویی با جرم حس می کنم و باید دوباره و سه باره، با هر دو نسخه ی دوبله و صدای اصلی، باز ببینمش تا حرف و حس های چندگانه اش را دریابم. در نگاه کنونی، این حرف در کلیت فیلم که دارد زمینه ی مردمی و انسانی شکل گیری انقلاب سال 57 را ریشه یابی ظریف و نهان می کند، برایم روشن است. اما درک اجزای آن در تک تک صحنه ها و کنش ها، کاری است که هنوز از عهده اش برنیامده ام.
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 .1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768