توضیح 1- زمانی دوستم کامبیز کاهه در وصف نوآر به درستی نوشته بود: «نوآر به فرانسه یعنی سیاه. و این تقریباً تنها نکته ای سات که جمیع منتقدان و مرخان دربارۀ آن اتفاق نظر دارند». یعنی که هر چه بخث دیگر در این باره شده و می شود، محل اختلاف و جدل است. حالا هم مثلاً من یکی با تعاریف ژانری که قائلم، هیچکاک و تلخ نگری ها و طعنه هایش به سرنوشت محتوم را مستقل از جرگۀ نوآرسازان می بینم و حضور شاهکاری مثل «بدنام» را مناسب فهرست شاهکارهای نوآر نمی دانم. دلایلش مفصل است و مثل هر پدیدۀ مفصلی، خارج از امکانات مجلۀ 24!
توضیح 2- مطابق برنامه ریزی دوستان مجله، انتخاب ها به گسترۀ «نوآر کلاسیک» محدود شده؛ پس برای من طبعاً نه می تواند از ژان پی یر ملویل در آن نشانی باشد و نه مثلاً از کریستوفر نولان یا جوئل و اتان کوئن.
(به ترتیب سال ساخت)
آدم فقط یک بار زندگی می کند (فریتس لانگ، 1937)
غرامت مضاعف (بیلی وایلدر، 1944)
بدرود محبوب من (ادوارد دیمیتریک، 1945)
عشق عجیب مارتا ایورز (لوییس مایلستون، 1946)
گیلدا (چارلز ویدور، 1946)
مرد سوم (کارول رید، 1949)
سهل الوصول / Pushover (ریچارد کوآین، 1954)
ریفی فی (جولز داسین، 1955)
شب شکارچی (چارلز لائوتن، 1955)
نشانی از شر (اورسن ولز، 1958)