در آغاز متن/نامۀ مطرح کنندۀ این نظرخواهی به کوشش نیما حسنی نسب، توضیحی آمده بود که برای درک نسبی بودن این نظرخواهی و تفاوت آن با نظرسنجی در مورد بهترین های یک ژانر مشخص، می تواند راهگشا باشد:
همكار گرامي
«سينماي ملي» قطعاً تعريف جامع و مشخصي ندارد، ولي مصداقها و مؤلفههايي دارد كه ميشود با نام بردن از آنها به تعريفي از «سينماي ملي» هر كشور رسيد. اين نظرخواهي به اين قصد انجام ميشود كه با حاصل جمع انتخاب هاي نويسندگان سينمايي و سينماگران ايراني به فهرستي از آثار ملي سينماي ايران برسيم و تصوير مشخصتري از مصاديق اين واژة پركاربرد اين روزها داشته باشيم.
ده فيلمي را كه به نظرتان در زمينههاي مختلف مثل حالوهوا، فضا و شخصيتپردازي و زمينههاي فرهنگي مصداق تعريف «سينماي ملي» است، انتخاب كنيد. فهرست ضمیمۀ اين برگه شده که گزيدهاي از آثار سينمايي به تفكيك سال ساخت است كه ميتواند راهنمايي براي اين انتخابها باشد، اما گزينش نهايي با شماست و گزينش فيلمها محدود به اين فهرست راهنما نخواهد بود.
انتخاب های نگارنده:
1.مرگ یزدگرد 2.حاجی واشنگتن 3.باشو غریبه کوچک 4.ناخدا خورشید5.اجاره نشین ها6.دختردایی گم شده(اپیزودی از فیلم کیش)7.آوازهای سرزمین مادری ام 8.بوتیک 9.گاوخونی 10.چهارشنبه سوری
و بعد:کمال الملک، مادر، دندان مار، زیر درختان زیتون، سگ کشی، کاغذ بی خط ، کمیته مجازات، مارمولک،بیست انگشت، به همین سادگی
توضيح: اول این که انتخاب ها به ترتیب سال ساخت ذکر شده. دوم این که نشانه های درست زیست و ذهنیات مردم در دوره های تاریخی مشخص که حتماً با نگرش رسمی نمی خواند(مثل مرگ یزدگرد و باشو و سگ کشی و مارمولک)، فضاسازی و شناخت روان اقلیم ها و اقوام بومی که حتماً با شعارهای قوم ستایانه نمی خواند (مثل ناخدا خورشید و زیر درختان زیتون و آوازهای سرزمین مادری ام)، ارایه دقیق معضلات همگانی ایران معاصر در روابط زن و مرد (مثل چهارشنبه سوری و بیست انگشت و به همین سادگی) یا در مسائل اجتماعی و اقتصادی (مثل اجاره نشین ها و کاغذ بی خط و بوتیک)و دست آخر، فیلم هایی که اصالت و ایرانیت سازنده را از این طریق ثابت می کنند که «آدمی اصیل تر است که بدی های قوم خود را بهتر بشناسد و بشناساند» (مثل هر سه فیلم مرحوم علی حاتمی در این فهرست بیست گانه ام و همچنین دختردایی گم شده)، مجموعه معیارهای مرا برای شناسایی سینمای ملی تشکیل می دهند. می ماند «گاوخونی» که به شکلی پیشگویانه چند سال پیش ساخته شد و با تمثیل قرار دادن مفهوم سرریز شدن به باتلاق، حالا می تواند به تنهایی فیلم اول و آخر فهرست شخصی ام قرار گیرد.