این نظرخواهی به رسم ده سال یک بار ماهنامۀ فیلم به کوشش بهزاد رحیمیان در شماره 400 انجام شد.
*
*
توضیح نگارنده در نظرخواهی سال 88: بدون سر سوزني اغراق، دشوارترين انتخاب زندگيام – بسيار دشوارتر و حياتيتر از انتخاب هاي شخصي و معمول زندگي – همين انتخابي است كه در بازي بسيار جدي ده فيلم محبوب عمر بر سر چندراهي صعبالعبورش قرار ميگيرم و ميگيريم. حالا كه دارم به اين فهرست نهايي ميرسم، حدود دو ماه است شب و روز در ذهنم با اين ترديد تكراري درگيرم كه آيا بالاخره بايد ده فيلم از ده فيلمساز مؤلف موردستايشام را برگزينم و همچنان زير سايۀ سنگين تئوري مؤلف بمانم؟ يا با لجاجت و تقابل با اين تئوري، اصرار داشته باشم به سراغ فيلمهايي بروم كه فارغ از كارنامه و جايگاه سازندهشان، به ما لذت و طراوت و شور و احساس بخشيدهاند؟ اين همه فيلم كه از سينماي سه دهۀ اخير ديدهايم و ميبينيم و غافلگير ميشويم و از حكم صادره از سوي برخي پيشينيان به حيرت يا خنده ميافتيم كه ميگويند سينما تمام شده، آيا ميتوانند جاي وسوسۀ اداي دين به بزرگاني چون فليني و هيچكاك و آلن را بگيرند؛ كه سالهاي سال سينما را برايمان معنا كردهاند؛ كه از هر ميزانسن و ديالوگ و مفهوم نهان اثرشان بارها و حتي در زندگي شخصي درس گرفتهايم؛ كه اگر بخواهيم فيلم محبوبمان را در كارنامه هر كدامشان بگوييم، خود به تنهايي به فهرستي دستكم پنجتايي خواهد انجاميد؟! در نهايت، اين فهرست(ها) تنها بر مبناي يكي از دو رويكرد «مؤلفي» يا «ذكر نام كشفها» تنظيم نشده و تلفيقي از هر دوي اينهاست؛ هر چند در نگاه شخصيام، چون مثلاً نيل سايمون و چارلي كافمن و گروچو ماركس و باب فاس و روي آندرشون و ميشائيل هانكه را مؤلف ميدانم، عملاً نوعي فهرست مؤلفي به شمار ميرود! چيزي كه هست، مطمئنم به اين بلاهت دچار نشدهام كه در هيچ موردي «حسابگري» كنم و به قصد ايجاد اين يا آن واكنش در هر بينندۀ اين فهرست، از قصد متفاوتنمايي گرفته تا دهنكجي و ساير انگيزههاي حاشيهاي متأسفانه رايج، نامي را حذف يا ذكر كنم. در نام بردن از آنها كه دوستشان داريم، آدمي نميتواند دروغ بگويد. بديهي است خود را محدود به انتخاب يك فيلم از هر فيلمساز - يا هر نويسندۀ- مؤلف كردهام و باز بديهي است كه همۀ اين توضيحات فقط در خصوص فهرست محبوبهاي سينماي دنيا مصداق دارد.
سينماي ايران (به ترتيب سال ساخت)
خشت و آينه (ابراهيم گلستان، 1344)، مرگ يزدگرد (بهرام بيضايي، 1360)، دونده... (امير نادري، 1363)، باشو غريبۀ كوچك (بيضايي، 1364)، اجارهنشينها (داريوش مهرجويي، 1365)، ناخدا خورشيد (ناصر تقوايي، 1365)، شايد وقتي ديگر (بيضايي، 1366)، دندان مار (مسعود كيميايي، 1367)، شوكران (بهروز افخمي، 1378)، دربارۀ الي... (اصغر فرهادي، 1387).
و بيست فيلم بعد: مغولها (پرويز كيمياوي، 1352)، اون شب كه بارون اومد (كامران شيردل، 1353)، طبيعت بيجان (سهراب شهيدثالث، 1354)، كندو (فريدون گله، 1354)، گوزنها (كيميايي، 1354)، گزارش (عباس كيارستمي، 1357)، بنبست (پرويز صياد، 1358)، چريكۀ تارا (بيضايي، 1358)، دايرۀ مينا (مهرجويي، 1358)، حاجي واشنگتن (علي حاتمي، 1360)، دستفروش (محسن مخملباف، 1365)، شبح كژدم (كيانوش عياري، 1365)، سفر به چزابه (رسول ملاقليپور، 1375)، درخت گلابي (مهرجويي، 1376)، باد ما را خواهد برد (كيارستمي، 1378)، دختردايي گمشده (مهرجويي، 1378)، شب يلدا (كيومرث پوراحمد، 1379)، كاغذ بيخط (تقوايي، 1380)، گاوخوني (افخمي، 1382)، بوتيك (حميد نعمتالله، 1382)، بيست انگشت (مانيا اكبري، 1384).
و: دايي جان ناپلئون (ناصر تقوايي، 1354) كه با ديدارش، هربار، ركورد خنديدنام ميشكند.
سينماي جهان (به ترتيب سال ساخت)
عشق در بعدازظهر (بيلي وايلدر، 1957)، سرگيجه (آلفرد هيچكاك، 1958) [و: پنجرۀ عقبي (هيچكاك، 1954)]، نشاني از شر (اورسن ولز، 1958)، هشت و نيم (فدريكو فليني، 1963)، پرسونا (اينگمار برگمان، 1966)، بلدوژور (لوئيس بونوئل، 1967)، بچۀ رزمري (رومن پولانسكي، 1968)، آني هال (وودي آلن، 1977) [و: زليگ (آلن، 1983)]، دختر خداحافظي (هربرت راس/ مؤلف: نيل سايمون، 1977)، آفتاب ابدي ذهن بيآلايش (ميشل گوندري/ مؤلف: چارلي كافمن، 2004).
و بيست فيلم ديگر كه هر يك به راحتي ميتوانست جايگزين هر فيلم فهرست بالا شود: مراكش (جوزف فون اشترنبرگ، 1930)، روزي در مسابقات اسبدواني (سام وود/ مؤلف: برادران ماركس، 1937)، بودن يا نبودن (ارنست لوبيچ، 1942)، نامۀ زني ناشناس (ماكس افولس، 1948)، راشومون (آكيرا كوروساوا، 1950)، اوگتسو مونوگاتاري (كنجي ميزوگوچي، 1954)، معجزهگر (آرتور پن، 1962)، چه كسي از ويرجينيا وولف ميترسد؟ (مايك نيكولز، 1966)، مردي براي تمام فصول (فرد زينهمان، 1966)، آگرانديسمان (ميكل آنجلو آنتونيوني، 1967)، پدرخوانده2 (فرانسيس فورد كوپولا، 1974)، لني (باب فاس، 1974)، مردي كه زنان را دوست داشت (فرانسوا تروفو، 1977)، ايثار (آندري تاركوفسكي، 1986)، نردبان جيكوب/پل صراط (آدريان لين، 1990)، پالپ فيكشن/قصههاي عامهپسند (كوئنتين تارانتينو، 1994)، در آستانۀ عاشقي (وونگ كار-واي، 1999)، آوازهايي از طبقۀ دوم (روي آندرشون، 2000)، 21 گرم (آلهخاندرو گونزالس ايناريتو، 2003)، پنهان (ميشائيل هانكه، 2005).
و: رازها و دروغها (مايك لي، 1996) كه با ديدارش، هربار، ركورد گريستنام ميشكند.