بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
الف . ب . پ . ت . ث . ج . چ . ح . خ . د . ذ . ر . ز . ژ . س . ش . ص . ض . ط . ظ . ع . غ . ف . ق . ک . گ . ل . م . ن . و . ه . ی
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768
انگار تئاتر قابلیت های مرده را احیا می کند: شبیه‌سازی در سینما؛ تباه‌سازی در تلویزیون
روزنامه اعتماد
دی ماه 1387
  [ PDF فایل ]  
     
 
میکروسکوپ خصوصی من: این را همه می‌دانند که بهرام بیضایی هنگام شروع هر فیلمی، حتی از بازیگرانی که سابقه همکاری‌شان با او از سن برخی از بازیگران میانسال هم بیشتر است، «تست» می‌گیرد؛ چه رسد به آنها که پیشتر با او کارنکرده‌اند. بیضایی برای این کار استدلالی دارد که در عین سادگی، درس‌آموز و متقاعدکننده است. از جمله، داریوش ارجمند که حاضر نشد برای نقش پدر فیلم «بادبادک‌باز» به مارک فورستر تست بدهد (نقشی که بعدتر همایون ارشادی بازی‌کرد)، چند سال پیش از آن برای «سگ‌کشی» به بیضایی تست داد و تنها همکاری آن دو، یکی از کامل‌ترین بازی‌های نقش مکمل تاریخ این سینما را برای‌مان به یادگار گذاشت. استدلال بیضایی این است: به بازیگران باتجربه می‌گوید من به توانایی‌های شما باور دارم، اما چه می‌دانم در فاصله سال‌ها، کار در تلویزیون و سینما چه بلاهایی بر سرتان آورده، به چه رفتارهایی و چه شیوه بیانی عادت‌تان داده و چه وسواس‌ها و دقت‌هایی را در حس و در نظرتان، بیهوده جلوه داده.
وقتی تفاوت سطح کار برخی از بازیگران معاصر در تئاتر با کار همان‌ها در تلویزیون و سینما را می‌بینیم، اهمیت نکته مورداشاره بیضایی بیشتر رخ می‌نماید. از عارضه‌های عجیب مرتبط با همین موضوع، تفاوت نگاه برخی بازیگران به سطح انتخاب‌هایشان است. کسانی مثل پرویز پورحسینی، پانته‌آ بهرام، مهتاج نجومی، رحیم نوروزی و کمی قبل‌تر، شبنم طلوعی، در سینما و به‌ویژه در تلویزیون تقریباً هر نقشی را که دور از شأن حرفه‌ای یک بازیگر حتی متوسط است – چه رسد به آنها که هریک چیره‌دستی‌هایی دارند- هرچند به‌ناگزیر پذیرفته‌اند؛ اما در تئاتر به میزان کافی آرمان‌گرا و کمال‌طلب‌اند و حاضر به کار با هر گروه یا اجرای هر متنی نمی‌شوند.
اما از آن جالب‌تر، زمانی است که بازیگری با وجود قابلیت‌های محدود دیده‌شده در کارنامه سینمایی و تلویزیونی‌اش، در یک اجرای روی صحنه، اثرگذار و دقیق ظاهر می‌شود. این نشان می‌دهد که نقش‌ها و داستان‌های ژنریک سریال‌ها و توقعات دم‌دست و سطحی فیلم‌ها از یک بازیگر محبوب، تا چه حد قابلیت‌های او را در همان حدی که هست، نگه می‌دارد و گسترش نمی‌دهد. در اجرای نمایش «کرگدن» اوژن یونسکو با بازنویسی و کارگردانی فرهاد آییش، بازیگرانی چون خود او، مهدی هاشمی، مائده طهماسبی و صابر ابر که در سینما و گاه در تلویزیون نیز حضوری شیرین و سنجیده داشته‌اند و دارند، طبیعی است که ظرافت‌های متن و لحن عجیب بین «شوخ‌طبعی» و «فاجعه‌باری» زندگی بشری را در آن به درستی درک و اجرا کنند. اما نقش‌آفرینی شهاب حسینی هم با نظر به کارنامه او در سینما و تلویزیون و هم با توجه به ملزومات نقش (صداسازی خشن و جدی، حرکات عصبی و رفتار خشک و بوروکراتیک) بس فراتر از حد انتظار است. این موفقیت به خصوص از این جهت قابل اعتنا می‌نماید که سابقه کار تئاتری بازیگران هرچند موفق سینما چون محمدرضا فروتن، به باور اکثریت مطلق اهل تئاتر، به اجرایی ضعیف در «رومئو و ژولیت» دکتر رفیعی انجامید و این اواخر، با همکاری او و نیکی کریمی در اجرای تلویزیونی خود آییش از متن «خرده‌جنایت‌های زن و شوهری»، با کمترین ادراک ممکن نسبت به حساسیت و تعمیم‌پذیری موقعیت روانشناختی/ملودراماتیک زن و مرد متن اریک امانوئل اشمیت همراه بود.
اما انرژی و حوصله‌ای که شهاب حسینی برای بازی‌اش در «کرگدن» به خرج داده، از سویی نشانگر کاستی اسف‌بار دیگری در سینما و تلویزیون ما هم هست: وقتی بازیگر جوانی برای آزمودن و بعد اثبات قابلیت‌هایش، با شور و اشتیاق به صحنه نمایش روی می‌آورد، روشن است امکان این ارتقای سطح را در فیلم‌ها و مجموعه‌هایی که به او پیشنهاد شده‌اند و می‌شوند، ندیده. تلخ است که این معادله همچون بسیاری عناصر جاری و عادی‌شده این زمانه، چنین وارونه شده. پیشترها بازیگران در تئاتر پرورش می‌یافتند و به بازیگران شاخص سینما بدل می‌شدند و بعد از آن گاهی به خانه نوستالژیک اجدادی‌شان، به نمایش، سری می‌زدند. حالا بازیگران سینما از تکرارهای تلویزیون و ابتذال سینما، به تئاتر پناه می‌برند و فقط آن جا مجال خودباوری و خودآزمایی جدی می‌یابند.