دو نیمه در بهشت - جام 2008 سوئیس/اتریش - 12: تشخیص تیم های تهی
روزنامه کارگزاران
تیر 1387
 
 
از مجموع 18 یادداشت روزانه ای که نگارنده در طول برپایی جام 2008 نوشت و در روزنامه شرق به چاپ رسید،در حال حاضر تنها 13 یادداشت آن موجود بود که در سایت آمده و امیدوارم دیگر یادداشت ها را هم از آرشیو روزنامه گردآوری کرده و تقدیم کنم.
*
*
یک) به چگونه آدمی می گوییم «تهی»؟ فردی از اقشار معمول جامعه که احیاناً در طول سال چیزی جز چند سطر آدرس که برای پیداکردن جایی در دست گرفته، چیز دیگری نمی خواند، اصلاً محلی برای بحث دربارۀ تهی بودن یا نبودن باقی می گذارد؟ کسی که به طور غریزی و جاری، روزگار می گذراند و بر هیچ لحظه و حس و لذت و غصه ای متمرکز نمی شود، اصلاً می تواند برای تشخیص تهی بودن، به مرکز توجه ما بدل شود؟ به شکلی طبیعی، هر کدام از ما، هر چه قدر هم مردم دوست و خوش طینت و کم حساسیت که باشیم، کس یا کسانی را تهی – یا با واژگان دیگری که عادت داریم جایگزینش کنیم، سطحی یا جعلی یا بی مایه یا غیره- می خوانیم که اتفاقاً چیزی، چیزکی، چیزهایی در خود دارند؛ اما همچون دریایی به عمق چند میلی متر، در هیچ حیطه ای غور نکرده اند، کمال طلبی نداشته اند، صاحب نگرش و مشی و منش و به تعبیر ناصر تقوایی، «دستگاه فکری» مشخصی نبوده و نشده اند و در نهایت، در سطح کلی «عوام ِ خواص» متوقف مانده اند. وقتی به اعضای این جماعت پرشمار می گوییم «تهی»، احیاناً امواج این اعتراض بر می خیزد که پس فلان مرد عادی و بهمان زن عامی که از اینها تهی تر است، چرا از تیر این انتقادات در امان مانده؟ پاسخ این است که آن بندگان خدا اصلاً در دایرۀ قضاوت دربارۀ تهی بودن یا نبودن وارد نمی شوند. جایی بیرون از محیط این دایره، مات و مبهوت از این که این بحث ها اصلاً یعنی چه و که چی، می مانند. به تعبیر روشن تر، واژۀ تهی را در وصف کسی به کار می بریم که در نگاه نخست، به نظر می رسد تهی نیست و نکته هایی دارد. اما بعدتر، آن نداشته ها و سطحیت ها که گفتم، در کلیت فردی و اجزای رفتاری و گفتاری اش عیان می شود یا لو می رود.
دو) باراد، دوست خردسالم که با شهود شگفت انگیزش، مدتی است به منبع تشخیص تهی ها برای من و دوست ورزشی نویس خلاقم مهدی سوفالی بدل شده، درست بر اساس همین رویکرد به سؤال «فلانی تهی است یا نه؟» پاسخ می دهد؛ و هر بار کوتاه و بی توضیحات اضافه. از منظری که او با آن قطعیت تلخ حاکم بر نگاه و میمیک و واکنشش به ما آموخته، در مسابقات یورو 2008 هم «تهی» خواندن سوئیس و اتریش که از ابتدا داعیه ای در خود و مردم شان و حتی در ذهن تحلیل گران شان نبود، نامردانه است. حتی رومانی که در گروه مرگ، آخرین امید صعود محسوب می شد و با چالاکی توانست هم قهرمان و هم نایب قهرمان جام جهانی را متوقف کند، علیرغم شکست 2-0 مقابل تیم دوم هلند (با 9 بازیکن غیراصلی در ترکیبش) از دید باراد و ما مریدانش، تهی نام نمی گیرد. تهی، یونان است که چهار سال پیش با همین روش های محافظه کارانۀ این دوره، با بردهای تک گله پیش رفت و با اول شدن در گروه C دور مقدماتی، آن هم با 7 امتیاز اختلاف با تیم دوم گروه که ترکیه بود، همۀ اروپا را به هراس افکند که مبادا باز نتیجه گرایی اتو ری هاگل بر تکنیک ایتالیایی ها یا جریان سیال بازی هلند، فائق آید و قهرمانی را ناقهرمان های یورو 2004، تکرار کنند؛ اما بعد، حتی یک امتیاز هم نگرفت و رفت. تهی فرانسه است که با ادعای قهرمانی می آید و صرفنظر از تک امتیاز بدون گلی که از رومانی می گیرد، حتی 5 دقیقه هم نمی تواند طراوت بازی روسیه، موذیگری کرواسی یا تیز و بزی چک را در زمین به نمایش بگذارد. و برخلاف نشانه های ظاهری، تهی آلمان است که با گردن فرازی و صف آرایی به سیاق آن تصویری که لنی ریفنشتال در فیلم «پیروزی اراده» از ارتش رایش سوم عرضه می کرد، می پندارد با همین بچه ترسانی ِ کاذبی که در بازی با پرتغال به راه انداخت، می تواند تا انتها پیش برود؛ و نمی داند این لایه های متعددی که در دفاع توی هجده قدمش شکل می دهد، این قلدرمآبی هم فیزیکی و هم رفتاری و هم روانی که در نگاه فرد فرد بازیکنانش – به ویژه شوان اشتایگر، متزلدر و بالاک- و در آهنگ حرکات تیمی اش جاری است، چگونه می تواند تهی گی اش را رو کند؛ چنان که در دید باراد چنین کرد.
سه) اما هرچه این مدعیان ِ تا این جا موفق یا ناموفق را تهی بدانیم، باید در نقطۀ مقابل، از غنا و سرشاری ِ روسیۀ گاس هیدینک بیشتر بگوییم. اگر بخواهم بازی یک تیم در یک مسابقه را به عنوان زیباترین، خطرآفرین ترین، هوشمندانه ترین و هدفمندترین عملکرد تیمی در کل این رقابت ها- تا امروز که 26 بازی برگزار شده و تنها پنج بازی بسیار مهم باقی مانده- برگزینم، حتماً نمایش وجدآور روسیه در برابر سوئد را بر قله خواهم نشاند. رقص موزون توپ زیر پای روس ها که هر وقت می خواستند، آن را به عمق دفاع سوئد می فرستادند؛ پاس های عرضی و عمقی بلند و بی خطایشان که با دقتی هندسی، درست به نقطۀ مطلوب می رسید؛ شادابی دسته جمعی شان که به سان لبخندی به بزرگی کل مستطیل سبز، پهنا و درازا داشت؛ و دست آخر اعجاب یا حتی اعجاز حرکات آندری آرشاوین که حالا دیگر زنیت سن پترزبورگ با وجود قهرمانی در جام یوفا، برای پرواز او آسمان کوتاه قامتی دارد، فقط گوشه هایی از شورانگیزی ِ بازی روسیه در آخرین شب مرحلۀ گروهی بود. دقیقاً به همین دلیل است که باراد کوچک هم در کمال تعجب ما، در ارزشگذاری پیشگویانۀ هلند و روسیه در بازی امشب، می گفت هلند تهی است و روسیه، نه!
 
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   ?????   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
???? ???
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768