دو نیمه در بهشت - جام 2010 آفریقا ی جنوبی - 1: تب کرده ایم چون هیچکس بی نقص نیست
روزنامه شرق
خرداد 1389
 
 
یک: دوستان پیگیر مطبوعات، به ویژه آنها که هم روزنامه خوان اند و هم بخشی از خیل عظیم بینندۀ مسابقات فوتبال آن هم در متعالی ترین شکلش در جام جهانی را تشکیل می دهند، و البته برخی از اهالی سینما به یاد دارند که چگونه در دو دورۀ اخیر مهم ترین تورنمنت های فوتبال جهان یعنی جام جهانی 2006 آلمان و یورو 2008 پرتغال، در دو روزنامۀ شرق (چهار سال پیش) و کارگزاران (دو سال پیش) همین ستون هر روزه را با همین عنوان «دو نیمه در بهشت» می نوشتم و در آن نوشته ها موضعی میان اشارات فوتبالی و نکات و برداشت ها و علایق شخصی می گرفتم. به عنوان یک سینمایی نویس، البته این کار بی ربطی به حساب می آید و بدیهی است که جز همین دغدغۀ شخصی و علاقه مندی به فوتبال و جام و تب و تابش، هیچ دستاورد اعتباری خاصی ندارد و چه بسا ممکن است در مجامعی، موجب کنایه های دوستان متفکر هم بشود. اما شخصاً در حالی که از زمان ملاحظات حمیدرضا صدر و من که برخی پنج شنبه و جمعه ها همدیگر را در امجدیه و طبعاً حین تماشای بازی های داخلی می دیدیم و به هم اطمینان می دادیم که شنبه در تحریریۀ شلوغ ماهنامۀ سینمایی فیلم، نمی گوییم که هر دو استادیوم بوده ایم، بیش از 18 سال می گذرد، و وقتی نخستین مجموعه مطالب بررسی پخش تلویزیونی بازی های فوتبال در همان مجله فیلم در سال 72 با اصرار و پیگیری مجید اسلامی و من و همراهی هوشنگ گلمکانی چاپ شد، دیگر برای احتیاط و پنهان کردن این که امکان ندارد حتی یک بازی جام را از دست بدهم، که نوشتن و داشتن این ستون فوتبالی برایم از بسیاری فعالیت های سینمایی در سالی که جام جهانی برگزار می شود، مهم تر است، جا و دلیلی نمی بینم. این مسیر واقعی بودن و گرایش های شوق آمیزی چون فوتبال دوستی را پنهان نکردن، از سال ها پیش به خصوص در فضای سینمایی توسط خود ماها گشوده شده و حالا هم حق مان است که از راحتی و بی ادایی اش بهره مند شویم و این همه شور و اشتیاق و هیجان را بیرون بریزیم.

دو: از فردا درست به مدت یک ماه تابستانی (31 روز) همۀ سرخوردگی ها و بی دل و دماغی های طبیعی و قابل درک این دوران به طور موقت در تک تک ما کاهش می یابند و بعد از اتمام جام، با شدتی بیشتر که به روز های پیش رو مربوط می شود، بازخواهدگشت. فرضیه های قدیمی را مبنی بر این که تمام این show business عظیم بین المللی برای گرم کردن سر مردم دنیا و به ویژه ستمدیده ها برای فراموشی حال و وضعیت شان است، از یاد نبرده ایم. اما این اشکال و ایراد قطعی ماست که همۀ این هشدارهای درست هم نمی تواند جلوی شور و انگیزه هایمان را برای این یک ماه تعطیل کردن اغلب کارهای روتین و معمول، تمام بعدازظهرها پای تلویزیون نشستن و فریاد زدن و حرص خوردن و گهگاه هم شادمانی کردن و بسیاری شب ها را درکنار دوستان خوشبختانه پرشمار و متنوع فوتبال فهم گذراندن، بگیرد. چه می شود کرد؟ متوجه وضع و حال زمانه هستیم؛ ولی جری/دفنه (جک لمون) در انتهای فیلم بعضی ها داغشو دوس دارن، کلیدی ترین جملۀ عمر بیلی وایلدر و همۀ ما را چه زیبا می گفت که «هیچ کس بی نقص نیست»! می کوشیم منهای پیگیری جام جهانی، در مسیر زمانه شناسی که همواره دست کم من یکی نشانه های آشکارش را بروز داده ام، خبط و خطای دیگری ازمان سر نزند.

سه: هیچ دقت کرده اید در رویارویی با رویداد بزرگی چون جام جهانی، چه آرامشی در کشورمان حاکم است؟ تقریباً غیر از ما خوره های فوتبال، بسیاری از مردم تا حدی از ماجرا بی خبرند که به احتمال قریب به یقین تازه از فرداشب یا دو سه روز پرالتهاب ابتدای هفتۀ آینده، با دیدن مسابقات زندۀ در حال پخش از تلویزیون، متوجه شروع تورنمت می شوند. دلیلش به غیر از کلیات مربوط به شرایط روز که بدیهی است تأثیر خود را دارد، این است که تیم ملی ایران در جام حاضر نیست. دست کم از این بابت خیال مان آسوده است که این بار ناچار نیستیم احساسات ملی مهارنشدنی مان را در نقطۀ مقابل همۀ منطق های معقول فوتبالی و عقلی قرار دهیم و در هر بازی ایران، حتی مثلاً جلوی آلمان یا پرتغال، بیهوده امیدوار باشیم که معجزه ای رخ دهد. به قول حمیدرضا صدر در یکی از گفت و گوهایش در ویژه نامه های متعدد نشریات در روزهای پیش از جام 2010 آفریقای جنوبی، ایران با آن بازی هایی که در دورۀ مقدماتی کرد، به هیچ وجه حتی برای ما ایرانی ها از غایبان مهم جام به شمار نمی رود و نبودنش «حیف» نیست. این آرامش و این آمادگی برای لذت بردن از فوتبال ناب و بدون امیدواری های کورکورانۀ ملی گرایانه و همیشه بی ثمر در مورد تیم ملی مان را این بار مدیون بسیاری هستیم که کمک کردند ایران در جایگاه واقعی اش در فوتبال دنیا یعنی راه نیافتن به جمع 32 تیم برتر دنیا، محکم و استوار برجابماند؛ و بیش از همه مدیون علی دایی که در این راه، «به قولی» سال های سال است بیشترین خدمت را به هم وطنانش می کند.

چهار: سنت اخیر و بی لطف و بی نمک فیفا در تغییر مبنای بازی افتتاحیه، امسال هم تداوم یافته است. تا همین دورۀ قبل، رسم همیشگی و مهیج جام این بود که افتتاحیه را تیم مدافع عنوان قهرمانی در مقابل یکی از هم گروه هایش در دور اول برگزار می کرد و گاه مثل باخت آرژانتین مقابل بلژیک در جام 1982 اسپانیا یا باخت شیرین و خاطره انگیز فرانسه در مقابل سنگال در جام 2002 که آخرین افتتاحیۀ اینچنینی تاریخ بود، اتفاقات غیرمترقبه ای هم در همان گام نخست روی می داد که پیش درآمد غافلگیری های بعدی تلقی می شد. اما از جام 2006 این شیوه به دلایلی که هر چه باشد، پذیرفتنی نیست، این سنت جای خود را به برگزاری بازی افتتاحیه توسط تیم میزبان داده است و در نتیجه فرداشب به جای این که ایتالیای عزیزمان با این همه حرف و حدیث که دربارۀ کاستی هایش هست، به عنوان قهرمان قبلی به میدان برود و خیلی زود بد و خوبش را نشان دهد و تکلیف مرگ و زندگی مان را روشن کند، رویارویی دو تیم آفریقای جنوبی و اوروگوئه آغازگر جام نوزدهم خواهد بود. اما نه تنها مقصودم طبعاً این نیست که بازی را بابت کم شهرتی تیم ها رها کنید، بلکه حتی اصرار دارم آن توصیۀ همیشگی را تکرار کنم که: در هر بازی، هر چه هم پرت و کم حساسیت، به یکی از دو تیم دل بدهید. ترهاتی از قبیل «من طرفدار تیمی ام که بهتر بازی کند» و یا «پولش را آنها در می آورند، ما چرا حنجره مان را پاره کنیم» را به زباله دانی ِ انفعال و احتیاط و ادب محافظه کارانه و مصلحت اندیشی ِ بی شور و بی ریسک بیفکنید. در فوتبال دیدن بدون جانبداری، ممکن است حتی از زیباترین لحظه ها هم به هیجان نیایی. پس پیش به سوی حنجره درانی در یکایک بازی ها؛ حتی آنها که به ظاهر در هیچ سو، هیچ اشتیاقی را بارور نمی کنند؛ مثل همین آفریقای جنوبی- اوروگوئه از گروه اول یا هندوراس- شیلی از گروه آخر.
 
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   ?????   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
???? ???
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768