یک: در ستون اول این مجموعه یادداشت های هر روزۀ جام جهانی 2010 که در طول این یک ماه در همین روزنامه و همین صفحه مرتکبش خواهم شد، روز پنج شنبه به طور شخصی از این که از جام پیشین، رسم قدیمی برگزاری بازی افتتاحیه توسط تیم قهرمان دورۀ قبل و یکی از هم گروه هایش به هم خورده و جایش را به یکی از بازی های تیم میزبان داده، گله کردم. اما کم اهمیتی دو تیم برگزارکنندۀ افتتاحیه و کم رمقی مسابقه ای که روی کاغذ شایستۀ یدک کشیدن این عنوان مهم نبود، اول از همه گریبان خودم را گرفت و به این بی توجهی انجامید که بازی آفریقای جنوبی- مکزیک را به اشتباه، آفریقای جنوبی- اوروگوئه ذکر کردم! از شما و خودم و دو تیم بازی اول جام، عذرخواهی می کنم!
دو: این که می خواهم بگویم، هیچ ربطی به نتیجۀ بازی دیشب فرانسه - اوروگوئه ندارد. در اصل، چون به ضرورت زمان بندی روزنامه، دارم این یادداشت را اندکی مانده به بازی افتتاحیه می نویسم، اصلاً بازی اول فرانسه هنوز برگزار نشده تا بخواهم به نتجه اش تکیه کنم. اما فارغ از آن، به شما عرض می کنم که درست مانند دورۀ اول بعد از قهرمانی فرانسه یعنی سال 2002 که خروس های مدعی در همان دور اول حذف شدند، این بار نیز نمایش بس بی لطف و بی رمقی خواهند داشت. شاید فقط این قرعۀ مضحک که به سرمربی خرافاتی شان امیدهایی بخشیده، موجب شود که دست کم تا یک هشتم نهایی صعود کنند. وگرنه، این تیم که به عقیدۀ شخصی من با دو قهرمانی پیاپی اش در جهان و اروپا هرگز «شخصیت قهرمانی» به مفهوم واقعی اش به دست نیاورد، این بار بدون حضور زیدان و آن همه هیاهوی تبلیغاتی کورکورانۀ هوادارن او، طرفی نخواهد بست و ریبری سریع و باانگیزه و متعصب نمی تواند به تنهایی برای تیم آشفته و پراکندۀ دومنک کاری بکند. بار دیگر تأکید می کنم که این اشاره را با هر نتیجه ای که دیشب بین فرانسه و اوروگوئه به دست آمده باشد، قابل طرح می دانم.
سه: میان دو آهنگی که آر.کلی و شکیرا در مراسم افتتاحیه اجرا کردند، قطعۀ بازسازی شده و بازخوانی شده ای خانم شکیرای کلمبیایی الاصل با نام «واکا واکا»، به دلیل متن خاصی که داشت، جذابیت بیشتری ایجاد کرد. این قطعه که در اصل یک آهنگ مردمی دهه هشتادی آمریکای لاتینی با عنوان «زانگال ایوا» (اصطلاحی طنزآمیز برای توصیف آن دسته از حاضران جنگ جهانی دوم که به اجبار و برای گذراندن دورۀ سربازی به جبهه رفتند) بوده و توسط شکیرا و گروه فرش گرند برای آغاز جام اجرا شد، ظاهراً دارد سربازانی را خطاب قرار می دهد و رشادت آنها را ستایش می کند. از آنها می خواهد که حواس شان به انبوه ناظران باشد و نمایش شان را در مقابل این همه ناظر، خوب اجرا کنند. اما وقتی در عبارت ابتدای شعر دقیق می شویم که می گوید «تو سرباز خوبی هستی، نبردت را خودت انتخاب کن»، مضمون تلویحی ضدجنگ کار و جایگزینی نبرد خودخواستۀ ورزشی به جای نبرد دستور داده شدۀ نظامی، خود را نشان می دهد. تلفیق مایه های سالسایی لاتین با ضرب و ریتم موزیک jazz آفریقایی/آمریکایی در این قطعه، طبعاً از صدای بم شکیرا برمی آمد و بس.
چهار: در بازی های امشب که دو مدعی جدی و همیشگی یعنی آرژانتین و انگلستان در دو بازی از دو گروه جداگانه برای اولین بار جلوی چشم مان می آیند، دیدار با دو بزرگ برآمده از دل خاطرات شیرین هر فوتبال دوست راستین یعنی دیه گو مارادونا سرمربی آرژانتین و فابیو کاپلو سرمربی انگلستان، غنیمتی درخور خواهد بود. حضور مارادونا که با دیدن تصادفی ِ تنها ده پانزده گل و پاس و دریبل اش در هر یک از این همه فیلمی که درباره اش ساخته شده اند، با اطمینان او را به عنوان بهترین فوتبالیست تاریخ بالاتر از پله و زیدان و بکن باوئر قرار می دهید، می تواند تنها دلیل کاهش بی علاقگی ام به آرژانتین این دوره باشد. برخلاف این همه هیاهوی همگان درخصوص لیونل مسی که تصویرش را به عنوان احتمال اول ستارۀ جام 2010 به روی جلد بیش از نیمی از ویژه نامه های جام جهانی در مطبوعات خودمان بدل کرده بود، اطمینان دارم او حتی بهترین بازیکن تیمش هم نخواهد شد و در پرتو توجه بیش از حد مدافعان به او، این میلیتو است که بیشترین تأثیر را در خط حملۀ آرژانتین خواهد گذاشت. در عوض، انگلستان حاضر و آمادۀ این دوره که هیچ بعید نیست بازی امشب اش با آمریکا در رسانۀ ملی ما به جنگ ابرقدرت های خارج از زمین فوتبال توصیف شود، به تنهایی می تواند شوق برانگیز باشد و برای این جاذبه، فقط به این که مربی اش ایتالیایی است و «از خودمان است»، متکی نیست. می ماند این توضیح ویژه که هر دو بزرگ، هم دیه گوی جادوگر نمایشگر و هم دون فابیوی همتای بازیگران متدیست سینما، منهای اعتبارات خود و تیم شان هم به لحاظ نوع واکنش ها و رفتارهای چهره و حرکات دست و غیره هم همیشه عجیب، غیرقابل پیش بینی و دراماتیک بوده اند. تماشای آنها در کنار مستطیل سبز، می تواند لذتی مستقل از تماشای بازی تیم هایشان داشته باشد. لذتی که امشب طعم اولین جلوه هایش را خواهیم چشید.