دو نیمه در بهشت - جام 2010 آفریقا ی جنوبی - 9: مگر چیزی به نام Rewind وجود ندارد ؟
روزنامه شرق
خرداد 1389
 
 
یک: بچه که بودیم، با برادرم در همان فضاهای محدود همیشگی آپارتمانی، با توپ های کوچک تر از حد معمول، فوتبال بازی می کردیم و با قرعه کشی و گروه بندی و تشریفات کامل، جام جهانی برگزار می کردیم! تک تک بازی ها را گزارش می کردیم و صدای تماشاگران را هم خودمان لا به لای کلمات گزارشگر در می آوردیم. ضربات پنالتی در بازی های حذفی که به تساوی می کشید، اسلوموشن صحنه های حساس، رعایت قوانین داوری و غیره، همه و همه درست مانند فوتبال واقعی سرجایش بود. تنها تفاوت ماجرا این بود که در بازی های ما، ایران به طور خارق العاده ای قدرتمند بود و در کنار بزرگان همیشگی فوتبال دنیا قرار می گرفت! بسیاری اوقات فینال جام جهانی هایی که برپا می کردیم، ایران-برزیل یا ایران- آلمان غربی (در آن مقطع زمانی) از کار درمی آمد! برای آن که بتوانیم پشت سر هم و به خصوص در تابستان ها، دو یا سه جام جهانی داشته باشیم، به آینده نمی رفتیم و مثلاً جام جهانی چهار سال بعد را بازی و گزارش نمی کردیم. بلکه rewind می کردیم و به بهانۀ مرور جام های جهانی گذشته، بازی های خیالی خودمان در چهار یا هشت سال پیش را از تلویزیون نشان می دادیم. مادرم که می دید این سیر از هفت-هشت سالگی تا حدود ده سال بعد (!) ادامه دارد، معمولاً در وصف دیوانه وار بودن این حرکت که گاه به گلدان شکستن در سالن خانه هم منجر می شد، می گفت «فقط فوتبال بازی نمی کنن که؛ جای 22نفر می دوون و جای 100هزار نفر داد می زنن»! و اشارۀ توضیحی ما به این که استادیوم های بزرگ دنیا به ندرت مثل آزادی خودمان گنجایش 100هزار نفر را دارند، فایده ای نداشت.
دو: اما اینها را گفتم تا به نکتۀ ویژه ای برسم: در این مسابقات که طبعاً الآن یاد هر جزء و گوشه اش می افتیم، با وجود تمام وجوه نوستالژیک اش، از فرط مسخرگی خنده مان می گیرد، یک کارت مقوایی مربعی کوچک درست کرده بودیم که یک طرفش قرمز و طرف دیگرش زرد بود. خودمان از نقش بازیکن به نقش داور تغییر ماهیت می دادیم و به عنوان داور در مواقع لزوم به بازیکنان اخطار می دادیم یا اخراج شان می کردیم. در یکی از سوررئال ترین و مضحک ترین خاطراتی که از آن دوران طولانی داریم، گاه پیش می آمد که داور برای نشان دادن کارت زرد به بازیکنی، تکه مقوای دست ساز را از جیبش در می آورد و به اشتباه، آن روی قرمزش را رو به بازیکن می گرفت. در همان لحظه که با واکنش آنی بازیکن و فریاد آنی تماشاگران از فرط تعجب مواجه می شد، با نگاه کردن به کارت توی دستش که قسمت زرد آن رو به خودش بود، می فهمید که به اشتباه بازیکن را اخراج کرده! بعد خودش هم به جای تغییر و تصحیح رأی یا در واقع به جای اصلاح جهت حرکت دستش، در واکنشی آنی، دودستی توی سرش می زد و از این خطا حرص و حسرت می خورد!! بازیکن مفلوک هم از زمین بیرون می رفت و تمام این بلاهت از آن جایی در بازی جاری می شد که انگار داور امکان rewindکردن خودش و دستش و اصلاح نحوۀ کارت دادنش را نداشت!
دو: سال هاست که امکانات فنی، حتی می تواند میانگین سرعت دویدن هر بازیکن یا مثلاً میزان مسافتی را که در مجموع بازی دویده، محاسبه کند. اما شدت تکیۀ فیفا به رأی آنی داوری که در زمین می دود، به قدری است که انگار حتی قابلیت فنی ابتدایی و ساده ای مثل rewindکردن تصویر هر لحظه و حادثۀ بازی و دیدن اسلوموشن آن و تصحیح رأی داور وجود ندارد. می دانم با خودتان یا خطاب به من می گویید اگر پروسۀ داوری بخواهد به تصاویر ضبط شدۀ بازی متکی شود، جا برای اعتراض بیشتر بازیکنان و مربیان و درخواست شان برای رجوع مداوم به تصاویر، تا حدی که حضور داور را به کلی نادیده بگیرند، تا بی نهایت باز می شود. اما واقعاً فکرش را بکنید، در حالی که خطای منجر به اخطار دوم میروسلاو کلوزه و اخراج او در بازی کابوس وار آلمان- صربستان آشکارا و با دیدن هر یک از زوایای حرکت آهسته، اصلاً نیاز به جریمه با کارت نداشت، یا وقتی گل سوم آمریکا در برابر اسلوونی در فاصلۀ سی ثانیه بعد از به ثمر رسیدن، از دید بینندۀ تلویزیونی گل درستی بود و از دید داور اهل مالی مردود اعلام شد (و جسارت اعلام این قربانی شدن تیم آمریکا از تلویزیون ما را فقط بزرگمردی چون هوشنگ نصیرزاده داشت)، rewind نکردن و به سراغ تجدیدنظر نرفتن، به اندازۀ همان کار ما در بچگی، مضحک نیست؟ این چه شیوۀ بیماری است که هنوز و بعد از این همه پیشرفت تکنولوژیک باید پابرجا بماند تا فقط به رسم شعارهای موردعلاقۀ فرهنگ دهۀ شصتی گزارشگران تلویزیون خودمان و البته جواد خیابانی که هنوز و به طور مداوم همان شعارهای بدیهی را در باب «همه باید به رأی قاضی مسابقه احترام بذارن» هر ده دقیقه یک بار تکرار می کند، قاطعیت کرسی داوری حفظ شود؟ که چی؟ این مضحک نیست که میلیون ها نفر در سراسر دنیا با دیدن تصویر اسلوموشن rewindشده، از همان میانۀ بازی بدانند که رأی داور غلط بوده؛ ولی بازیکنان طوری که انگار در برهوتی خالی از تکنولوژی تصویر بازی می کنند، طبق قاعدۀ فیفا که امکان داوری مجدد براساس تصاویر ضبط شده را نمی دهد، به رأی غلط گردن بنهند و مثل همان جام های بچگی ما، سرشان را پایین بیندازند؟ در شرایطی که مثلاً الآن فرانسه به ناحق در جام حضوری خنثی و ماست وار دارد و ایرلند باطراوت تراپاتونی غایب است، محروم شدن بعدی داور، چه سودی خواهد داشت؟! آیا امکان اشتباهات بعدی را از بین خواهد برد؟ تعبیر «اشتباه در داوری، طبیعی است» تا کی باید توجیه ایرانی و جهانی این کاستی باشد؟ چرا سیستمی طراحی نمی شود که در معادله ای کم و بیش مشابه کشتی، امکان تغییر و تصحیح رأی داور وسط توسط داور زمین، تا حدود ده ثانیه بعد از اعلام نظر، وجود داشته باشد؟ آیا تداوم این وضعیت در دورهای حذفی این جام و در تورنمنت های مهم بعدی، جز بلاهت، لجاجت و مقاومت دربرابر امکان «بی خطا بودن» که تکنولوژی در اختیارمان می گذارد، معنای دیگری خواهد داشت؟
 
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   ?????   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
???? ???
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768