دو نیمه در بهشت - جام 2012 اوکراین/لهستان - 4: امشب دیگر خبری از لَش کِشی ایتالیا نیست
روزنامه اعتماد
تیر 1391
 
 
همزمان با برگزاری یورو 2012،مجموعه یادداشت های «دو نیمه در بهشت» نه به شکل ستون روزانه،بلکه تنها در پنج یادداشت نوشته و چاپ شد که در ابتدای جام و بعد در مرحله های نهایی،به بازی میپرداختند.
*
*
1) یادتان هست روز اول این یادداشت های شخصی/فوتبالی امسال، روراست و بی واهمه عرض کردم که این فوتبال نویسی ها را بی ربط ترین قلم گردانی و فضولانه ترین قالب کاری ام در تمام این دو دهه کار مطبوعاتی می دانم؛ که به عرصه ای داخل می شوم که جز یک بینندۀ علاقه مند و تب کرده از هیجان، نقش و دانشی در آن ندارم. این، نتیجۀ بلافصلی خواهد داشت: نوشته ها کاری جز موضع گیری در برابر آن چه دوست نداری و هواداری از آن چه دوست می داری، نخواهند کرد؛ حتی اگر استدلالی هم باشد، در نهایت "حسی" است. و جالب این جاست که حالا مهم ترین نمونۀ آن اولی یعنی دوست نداشتنی های این چند یادداشت یورو که بیش از هر تیم و بازیکنی سیبل مخالف خوانی هایم بوده یعنی اسپانیا در برابر محبوب ترین تیم که اصلاً کری خواندن در حمایت از آن، انگیزۀ اصلی این ستون نویسی بود و هست یعنی ایتالیا، امشب در فینال برابر هم خواند ایستاد؛ یا در واقع خواهند دوید. تقارنی که به نظرم هیچ تصادفی نیست و بزنگاه رویارویی دو نوع/قالب فوتبالی مشخص است: رگ و ریشۀ کهن و اصیل، اقتدار برآمده از قدمت و تاریخ داشتن در زمینۀ «بزرگی ِ فوتبالی» و اراده و روحیۀ عجیب و ستودنی تیمی مانند ایتالیا که کسی پیش از جام حساب جدی بر رویش باز نمی کرد، در برابر تازه واردی در جمع بزرگان، نمونۀ دوره ای بودن و دیمی بودن بازیکنان مطرح که به زودی اوج اغلب شان سر خواهد رسید. اگر اتفاقات آنی باعث تغییر نتیجۀ بازی نشود، آن چه در این مسابقه رقم خواهد خورد، نشان دهندۀ وضع و حال فوتبال این دوران خواهد بود: که می خواهد اصیل و ریشه دار باقی بماند یا اساساً به شرایطی افتاده که هر نوع تغییر ذائقه و سابقه حتی به قیمت جوگیری و تازه به دوران رسیدگی، برایش مطلوب تر است؟
2) همین دو سه سطر آخر یادداشت شماره 1 را دوباره بخوانید. چه بحث و نقدی در باب خود تیم اسپانیا و فوتبالش در آن جاری است؟ جز اشاره به این که مانند فرانسۀ دوران زیدان، این تیم و نسل طلایی بازیکنانش به زودی با هم از بازی های مراحل نهایی تورنمنت های بزرگ رخت برخواهند بست، هیچ نکتۀ دیگری دربارۀ بازی خود تیم گفته نشده. چه در این یادداشت و چه قبل تر، هر چه می گویم و نق می زنم، به «جو» و فضای پیرامون تیم اسپانیا و طرفداران ایرانی اش که اغلب همین دو سه ساله به سمتش آمده اند، مربوط می شود. همان طور که بحث و آرزو و ابراز امیداوری در مورد حضور و تداوم حضور آتزوری محبوب مان هم ربط مستقیمی به تحلیل فوتبال و اتفاقات توی مستطیل سبز ندارد و همچنان در پی تشدید هیجان هواداری است. اما منهای اینها، به واقع این فینال درستی برای این دوره به حساب می آید. اگر فقط آلمان را در نظر نگیریم، تیم دیگری به غیر از این سه توان و قابلیت و لیاقت همه جانبۀ دستیابی به این دیدار نهایی را نداشت. آلمان هم به دلیل بدبیاری اش در رو به رو شدن با ایتالیا که قاتل سنتی ژرمن ها بوده و از این تیم جوان و باطراوات یوگی، با ضربه و حربۀ تجربه و کهنه کاری گذشت، در نیمه نهایی متوقف شد. البته بارقه هایی در چند تیم دیگر به چشم می خورد؛ اما تا ویژگی های همه جانبه برای فینالیست شدن، فاصلۀ زیادی باقی بود.
3) در آخرین بازی جام تا این جا، ایتالیای ما با آلمانی که از روز اول قد و قامت و ریتم راه رفتن بدون توپش هم ابعاد و جلوۀ یک قهرمان را داشت، همان کاری را کرد که معمولاً آلمان با تیم های به اصطلاح «شاخ شده» در دوره های مختلف کرده و می کند. نمونۀ تاریخی اش فرانسۀ زیبای دوران پلاتینی و آموروس و ژیرس و تیگانا و پاپن و ژول باتس است که در انتهای نمایش درخشانش در جام جهانی 1986 مکزیک، بعد از حذف برزیل در آن بازی دراماتیک، در نیمه نهایی جلوی آلمان به لحاظ تاکتیکی «خفه» و مطلقاً بسته و در خود فرو رفته شد و 2-0 بدون آن که آزار خاصی به آلمان غربی آن سال ها برساند، از سر راه شاگردان بکن باوئر کنار رفت. حالا هم بی آن که در این یک جمله قصد کل کل داشته باشم، به واقع تنها تیمی که می توانست جلوی این آلمان قد علم کند، پیر دِیری چون ایتالیا بود. آن هم درست به همان روش همیشگی خود آلمان ها یعنی «ناکار کردن تاکتیکی». در نتیجه، آن همه وقت که آلمان برای جبران داشت (55 دقیقه!)، جز چند شوت از راه دور و منتهی به سد منعطفی موسوم به بوفون، هیچ حاصلی نداشت؛ و البته این راه حل هم نتیجۀ همان بسته شدن تیم لو به لحاظ تاکتیکی بود. تیمی چنان شایسته که نبودن بازی رده بندی در قوانین خشک و بی حس و حال یوفا، ما را از دیدن یک بازی شاداب دیگرش محروم می کند.
4) برای صدور همۀ انرژی های مثبت ممکن به سوی ایتالیای فینال، یک نکته باقی مانده و آن کم باوری نسبی مشهود در یادداشت های قبلی ام نسبت به آتزوری امسال است. راستش این لحن و نوع برخورد را فقط به عنوان نوعی تاکتیک "فرار به جلو" به تأسی از آموزه های یک دوست ایتالیایی مجرب برگزیدم تا از طرف مخالفان به توهم زدگی متهم نشوم. اما باورم به این تیم با تمام لش کِشی هایش در دور اول، همین جایی بود که امروز ایستاده: در برابر ماتادورهایی که به قول ناصر تقوایی با نداشتن بازیکنی مانند لایونل مسی، پاسکاری های بی شمارشان به منزلۀ نوعی وقت کُشی عمل می کند که وقتی عقب یا در فینال باشند، بس به زیان شان خواهد بود. ایتالیا تیمی است که از زمان آمدن چزاره پراندلی سرمربی کنونی اش، تاکنون شکست نخورده و تیم ملی رکورددار بردهای پیاپی جهان یعنی آلمان را در چهل دقیقۀ نخست بازی شکست داده است.
 
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   ?????   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
???? ???
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768