ندیده ها و نداشته ها-3: «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» و اصرار به عقب بودن سینما از زندگی مردم
روزنامه اعتماد
بهمن ماه 1391
 
 
عنوان ستون ثابت نگارنده در روزنامه "اعتماد" در ایام جشنواره سی و یکم فجر، "ندیده ها و نداشته ها" بود.
*
*
از داعیه های طاق و جفت جشنواره فجر از دیرباز تا کنون، یکی اش هم این بوده و هست که «من آینۀ تمام نمای محصولات و داشته های سینمای سالانۀ ایران ام». زمانی طولانی که بیش از یک دهه به درازا کشید، در کنار بخش «مسابقۀ سینمای ایران» بخش مشهور «مرور یک سال سینمای ایران» هم از برنامه های اصلی جشنواره بود تا این ادعای جامعیت در بازتاب اتفاقات تولیدی یک سال این سینما را جامۀ عمل بپوشاند.
بدیهی است که همه می دانیم این داعیه چندین و چند سال است دود شده و به هوا رفته. حالا دیگر جشنواره ابایی ندارد از این که پیه منسوب شدن به تمام خودمحوری ها و زورمداری های احتمالی را به تن خود بمالد و بی واهمه بگوید «من بازتاب بخش منزه شده و نظارت شدۀ این سینما هستم؛ و همین است که هست». اما با وجود این، وسوسه یا دغدغه ای مبنی بر این که جشنواره ویترین رنگارنگی از انواع و اقسام فیلم ها و طیف های سلیقه ای و مضمونی باشد، به طور طبیعی و دست کم به منظور ادعای دموکراسی و دستیابی به رونق و هیاهو و بازتاب و صف ها و واکنش های بیشتر، در هر مسئول و برگزارکننده ای وجود دارد. با وجود این، در دوره ای مانند امسال که جز داریوش مهرجویی هیچ فیملساز دیگر نسل پیشروی پیش از انقلاب فیلمی آمادۀ نمایش ندارد و تنها امیدهای شلوغی و هیاهو و تشکیل صف در جشنواره فیلمسازان جوان تری مانند مازیار میری و بهرام توکلی و پرویز شهبازی هستند، از دست دادن حتی یک فیلم که قابلیت مطرح شدن و بازتاب زیاد داشتن را دارد، به منزلۀ نوعی خودکشی حرفه ای بر اثر افراط در کنترل بیش از حد همۀ حرف ها و دورنمایه های فیلم هاست.
فیلم اخیر تیم فیلمساز و فیلمنامه نویس روح ا... حجازی و علی طالب آبادی، از حاصل قبلی کار آنها یعنی «زندگی خصوصی آقا و خانم و میم» به قاعدۀ چند تجربه، جلوتر و جامعه شناسانه تر است. این که دوستان از فرط احتیاط و محافظه کاری می پندارند مناسبات میان شخصیت های «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» در جامعۀ شهری امروز، بسیار «نگو و نپرس» به حساب می آید و احتمال دارد که باعث لب گزیدن تماشاگر و با این دست بر پشت آن دست کوفتن شود، نتیجۀ زندگی نکرده بودن شان است؛ و نتیجۀ این اصرار به پنهان نگه داشتن حرف ها و پرسش هایی که فیلم دارد دربارۀ روابط امروز زن و مرد در سطح جامعه و خانواده ها مطرح می کند، بازگشت به این وضعیت است: تماشاگر سینمای ایران به دلیل ندیدن این نوع فیلم ها تا پیش از سه فیلم آخر اصغر فرهادی، مدام حس می کرد سینمای اجتماعی ایران و زیرشاخۀ متمرکز بر روابط زن و مرد در این سینما، از ضربان و تب و تاب و پیچ و خم های زندگی مردم عقب است و هنوز دارد تصاویر شعاری گل و بلبلی بی مسئله و بی فراز و فرود را نشانش می دهد یا درست تر بگویم، جعل می کند و به زور جا می اندازد.
ندیده ماندن «زندگی مشترک اقای محمودی و بانو» درست مانند رفتاری که دو شخصیت سنت زدۀ مورد انتقاد فیلم در ترس از مواجهه با مناسبات امروزی باز هم مورد انتقاد فیلم دارند، عیناً و صرفاً مترادف با سر در برف فرو کردن است. خارج از دامنۀ دید کبک وار ما، جامعه دارد با جنب و جوش و آزمون و خطا، زندگی خودش را می کند. ما چون نمی توانیم جلوی به در آمدن زنان و مردان از پوستۀ محدود و سقف کوتاه عادات عرفی را بگیریم، ظاهراً فقط زورمان به این می رسد که جلوی «چشمان» آنها را بگیریم؛ آن هم نه در ابعاد زیستی و اجتماعی، بلکه فقط در سالن های سینماهای جشنواره فجر!
 
 
 

دانلود فایل پی دی اف

 
 
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   ?????   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
???? ???
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 . 1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768